جریان افکار و بقاء

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 جریان افکار و بقاء

***


این نوشته هنوز عنوان ندارد. یعنی هنوز جمع بندی نشده. فقط نوشتن جریان افکار است. مدت زیادی است که جریان افکارم را اینجا می‌گذارم. 

در یوگا جریان افکار زیاد مهم نیست. یعنی ما افکارمان نیستیم. یعنی خودمان را کاملاً جدا از افکارمان می‌بینیم! احساسات هم همینطور است و از جنس افکار است. 

و کسانی هستند که کامل از افکار و احساسات خودشان جدا شده‌اند. 

این‌ها آدمهای روشن بین هستند. 

من هم با اینکه این دنباله‌ی بلند افکارم را دوست دارم اما هر لحظه خودم را از آن ها جدا می‌کنم. 

وقتی اینطور بشوی نوعی دیوانگی حاصل می‌شود. از یک طرف از افکارت جدا هستی و از یک طرف مجبوری از آن ها استفاده کنی. 

اگر افکار را دنیا بدانیم، از یک طرف در دنیا هستی ولی خودت را متعلق به این دنیا نمی‌دانی. 


بشر تا وقتی درگیر غذا و بقا بود مشکلی نداشت ولی انسان به محض حل شدن بقا شروع به فکر کردن می‌کند و این فکر آنقدر زیاد می‌شود که او را به مرز جنون می‌برد. بدن با مقداری غذا سیر می‌شود ولی ذهن هیچگاه سیر نمی‌شود. ذهن مدام دنبال ورودی است. ورودی ذهن حواس پنجگانه است و امروزه اینترنت. 

اینترنت ادامه‌ی ذهن انسان است. و تقریباً همه به دنبال تغذیه‌ی ذهن خودشان دیوانه وار در اینترنت دنبال خوراک هستند. پست بعدی، نوشته‌ی بعدی، خبر بعدی، ویدیوی بعدی. 

نوشتن اما متفاوت است. ذهن را کند می‌کنی و مشاهده می‌کنی و آرام آرام روی صفحه می‌آوری. 

انسان مدرن با بزرگ کردن موضوع بقا سعی می‌کند از ذهن فرار کند. یعنی با ایجاد خواستن بیشتر خودش را در بقا نگه می‌دارد. چون پوچی بعد از بقا را نمی‌خواهد تحمل کند. 

برنامه‌های اقتصادی مثل وام بلند مدت درست می‌کند تا سی سال دنبال بقا بدود. 

اعتیاد به انجام دادن پیدا می‌کند. حتی وقتی نیاز ندارد باید بدود. 

در این دوره تمرینِ بودن به جای انجام دادن لازم می‌شود. 


نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

به چه چیز متعهدی؟

رسیدن به اهداف

رزومۀ واقعی من

شکرِ خلقِ خدا

اگر خواستید بگو بیام

برای تارا- آینده!

همین الان چطوری!

تناقضِ تنهایی یا دیگری!

آنیچا! ... این نیز بگذرد!

بچه دار بشویم یا نه؟