لذت خواب، لذت مردن

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 لذت خواب، لذت مردن


دوستی نرمین تن را بوسیدم، بعد از لَختی درنگ پرید و گفت خواب بودم!

گفتم خواب همیشه هست ...

بیدار شدم و با خود گفتم:


خواب لذت دارد، نوازش نیز هم 

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، بیداری نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، بوییدن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، دیدن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، نوشتن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، دوش گرفتن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، بودن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، مردن نیز هم

اما این کجا و آن کجا


خواب لذت دارد، زندگی نیز هم

اما این کجا و آن کجا


سالها در کودکی خواب بوده‌ایم

سالها در غفلت خواب بوده‌ایم

سالها در جوانی خواب بوده‌ایم

سالها در پیری خواب خواهیم بود

سالها در قبرستان خواب خواهیم بود

خوابیدن آسان است

کافیست چشمانت را ببندی بر دنیا

کافیست آگاهی‌ات را پارک کنی

کافیست چند نفس دیگر را بدون آگاهی بکشی

خواب خودش می‌آید

تو می‌مانی و یک جسم لَخت

تو می‌مانی و یک روح منتظر

روحی که منتظرِ بیداریت می‌ماند

تو می‌مانی و باقیِ عمر

عمری که تنها فرصت توست در این بدن

تنها فرصتی که


بیداری را بچشی

عشق را بچشی

عشقبازی را بچشی

بودن را بچشی

مردنِ خوب را بچشی

ازخاک تا افلاک بروی

از بدن تا بی بدنی را بروی

بنویسی از زندگی

بنویسی از فراغ

بنویسی از جدایی‌ها

بنویسی از عشق

بنویسی از زندگی

بنویسی از مردن

نفس بکشی

درد بکشی

بنویسی از درد زندگی

از دردِ مردن

بنویسی از سکوت

بنویسی از آن نانوشتنی

از زندگی

از شگفتی‌هایش

بنویسی از دوست

از لطایفش

بنویسی از عشق

از دست نیافتنی بودنش

بنویسی از رگ گردن

بنویسی از داستان زندگی و مرگ

بنویسی از لباس تن

بنویسی از عشق


ننویسی از سکوت

ننویسی ار عشق

ننویسی از تنهایی

ننویسی از تردیدها

ننویسی از تصمیم‌ها

ننویسی از شوق زندگی

ننویسی از شوق مرگ

ننویسی از سفرت

ننویسی از هیچ!












نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین