کار امروز -١٢ شهریور ١۴٠٢شمسی

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 کار امروز -١٢ شهریور ١۴٠٢شمسی

***

قبلاً گفته بودیم مهمترین کار چیست. 

https://www.unwritable.net/search?q=مهمترین+کار&m=1


حالا دوباره نشسته‌ام برای انجام کار! کمی مراقبه و این هم شروع کار! 

بسیاری از کارها برای بقاء است! و بقاء هم منجر به مرگ! 

پس اگر فقط بقاء باشد چرخه‌ای است بی پایان! پس اگر بروم کارکنم که پول دربیاورم که غذا و سرپناه و تولید مثل بدست بیاورم خوب است اما همه چیز نیست! 

البته تلاش برای بقاء لازم و ضروری است. و چه بسا خوب و معنوی هم باشد. 

اما اگر با ذهن نگاه کنی پوچی اش سریع معلوم می‌شود. 

ته ِداستان ذهن مرگ و نابودی است! 

تنها چاره این است که زمانی 

ذهن را انکار کنی. 

ترس را انکار کنی. 

زمان را انکار کنی. 


بعد خودت را بسپاری. 

بسپاری به جریان عشق جهانی. 

بسپاری به نانوشتنی! 

کامل که بسپاری او تو را می‌برد. 


تو فقط یک وظیفه داری! ماندن در آگاهی و ماندن در لحظه! 

این لحظه، بقاء تو را هم در بر دارد. 

این لحظه، به تو می‌گوید چه بکنی! حتی راههای بقاء را هم به تو نشان می‌دهد! 

لحظه چیزی است که تو در آن نفس می‌کشی. 

چیزی کامل! 


و همین روش، بهترین روش برای زندگی کردن است. یعنی زندگی در آگاهیِ لحظه. همراه با عشق و سرسپردگی. همراه با اطمینان و اعتماد به جهان. 

معنی اش این نیست که هیچ کاری نمی‌کنی! 

اتفاقاً مهمترین کارها را انجام میدهی. یعنی پاسخگویی به تکامل آگاهی در فرم انسان. 


به دخترم تارا قول داده‌ام که خوب زندگی کنم! این مسوولیت من است. این آگاهانه و در لحظه زیستن، مسوولیت من نسبت به خودم و دخترم و تمام جهان است. 


در این بین آدم‌هایی را می‌بینم و تعریف آدم دیگر برایم جسمشان نیست. آدم‌ها، روح هایی هستند که موقتا‌ً برای درسی در این دنیا در بعد زمان و مکان حضور دارند و هر کدامشان درسی هم برای من دارند. 

دیدن آدم‌ها برای من با مراقبه‌ی تنها، تفاوتی ندارد. همواره مشاهده گر می‌مانم. چه تنها و چه با دیگران. 


در این بین تکلیف بدن مشخص است. بدن خانه‌ی موقت من است. وظیفه‌ی سالم نگه داشتن بدن به عهده‌ی من است.  


مرحله‌ی بعدی، ذهن است. این ابزار قدرتمند را هم به درستی استفاده میکنم. می‌دانم من ذهنم نیستم. می‌دانم این کلمات و نوشته‌ها از دریچه ی ذهن من بیرون می‌آیند ولی چیزی فرای ذهن و سکوتی فرای کلمه وجود دارد. 


پس همین نوشتن کمی ذهنم را آرام می‌کند. همین می‌شود بهترین و مهمترین کار من. مهمترین کار من برای خودم و برای تارا و برای دنیا! 



نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین