مبادله‌ی انرژی و پول

زمان خواندن 9 دقیقه ***

مبادله‌ی انرژی و پول


مبانی:

دوستی از من خواست که در مورد پول و اقتصاد فکر کنم و بگویم. این خود یک مبادله است. مبادله یا ترنزکشن به همین سادگی است و اساس اقتصاد بر این مبناست. 

ما اصولا همیشه در حال مبادله هستیم. 

هر نفسی که می‌کشیم درحال یک مبادله با هوا و هر لقمه‌ای که می‌خوریم درحال مبادله با زمین هستیم. مادامی که در روی زمین زندگی می‌کنیم در هر لحظه این مبادله های اجتناب ناپذیر را انجام می‌دهیم. در عین حال درحال مبادله با خورشید هم هستیم. گرمای خورشید درون بدن ماست و این گرما نیز درحال مبادله با محیط است. شب و روز.

پس مبادله یک اصل اساسی طبیعت است. همین مبادله اصل اساسی اقتصاد هم هست. پایه‌ی اقتصاد مبادله است. 

مبادله می تواند در مورد یک کالا یا یک خدمت باشد. یا در بعد بزرگتری مبادله‌ی انرژی. 

در بعد کلی و بزرگ زندگی هیج مبادله‌ی یک طرفه ای وجود ندارد. همیشه در بعد کلی همه چیز به تعادل می رسد. اگر شما چیزی بدهید چیزی می‌گیرید. این یک اصل کلی است. اگر شما خدمتی بکنید خدمتی دریافت می‌کنید. این هم یک اصل کلی است. عدالت همیشه وجود دارد. حتی اگر کسی را به قتل برسانند او در دنیای انرژی دیگری احتمالا و به نظر نویسنده قطعا چیزی دریافت می‌کند و قاتل چیزی از دست می‌دهد. شاید این عدالت در دنیای مادی و فیزیکی قابل اثبات و مشاهده نباشد اما وجود دارد. اصل عدالت حاوی آرامش بسیار بزرگی برای ماست. اگر به درک اصل عدالت برسیم به ندرت عصبانی و ناراضی خواهیم بود. خود این یک مبادله با دنیاست. چون موضوع این نوشته عدالت در کلیت دنیا نیست برمی‌گردیم به دنیای مادی و روی زمین.

گفتیم که ما با زمین و خورشید و تمام موجودات اطرفمان در حال مبادله هستیم. قسمتی از این مبادلات وارد دنیای مبادلات اقتصادی میشود.ما به واسطه داشتن بدن فیزیکی نیاز به تغذیه داریم. پس اولین مبادله‌ی ما با غذاست. غذا هم از زمین و خورشید به دست می‌آید. 

اصل تقسیم کار:

اینجا به یک اصل بزرگ دیگر اقتصاد می‌رسیم به نام اصل تقسیم کار. اگر بتوانیم مستقل از دیگر انسان ها در طبیعت زندگی کنیم که شدنی هم هست می‌توانیم بدون نیاز به مبادله با انسانهای دیگر زندگی کنیم. تصور کنید که در جنگل و طبیعت از میوه های جنگل و آب چشمه و گرمای خورشید استفاده می کنید و زندگی می کنید.شاید نوع ایده‌آل زندگی باشد ولی برای انسان مدرن به سختی امکان دارد. انسان مدرن به خاطر پیچیده‌گی هایی که دارد تخصص های مختلفی به وجود آورده و بدون اصل تقسیم کار تقریبا نمی تواند زندگی کند. انسانها با ذهن پیچیده ی خود در موضوعی خاص تمرکز می کنند و در آن حرفه ای میشوند. علاوه بر این به خاطر طبیعت گله ای بودن؛ ما ناگزیر به ایجاد مبادلاتی با گروه و قبیله و گله‌ی خود هستیم.

گفتیم اولین و پایه‌ای ترین نیاز ما نیاز به غذاست. هوا را زمین به رایگان به ما میدهد. آب را هم دریاها به سخاوت میدهند. خورشید هم که به همه می‌تابد. پس می‌ماند غذا. 

چرخه ی غذایی یکی از اصول زندگی است. یعنی ما از موجودات دیگر تغذیه می‌کنیم. بدن ما و تقریبا تمام حیوانات تشکیل شده از موجودات زنده‌ی دیگر.همین میشود موضوع صنایع پایه ای زندگی مادی.

صنایع پایه‌ای:

ما می‌توانیم از گیاهان و تنوع بی نظیر آنها تغذیه کنیم. این پایه‌ی کشاورزی است. ما میتوانیم از حیوانات تغذیه کنیم و این پایه ی شکار یا دامپروری یا ماهیگیری است.

برای راحتی بیشتر و پروسس کردن و رساندن غذا به انسان ها نیاز به صنایع غذایی داریم و این پایه ی صنایع دیگر است. اینجاست که کشت و صنعت یکی از پایه ای ترین و مهمترین کارهاست.

صنعت بزرگ دیگر در این بین؛ کارهای واسطه ای است. خدمات واسطه‌ای یک کالا یا خدمت را از تولید کننده به مصرف کننده می‌رسانند. یکی از سریع ترین و راحت ترین سرویس ها در طول تاریخ این بوده. تجارت از هزاران سال پیش وجود داشته تا به امروز. تجارت همیشه یکی از پربازده ترین کارهای بوده و هست.

علاوه بر اینها ما نیازهای گسترده ی دیگری هم داریم که غیر از این موارد بالاست. می‌توان بقیه‌‌ی نیازهای پیچیده‌ی انسان را اینجا تصور کرد.

در تقسیم بندی دیگری تمام مبادلات اقتصادی مبادله‌ی کالا یا خدمت است. کالا را می‌توانیم فیزیکی و خدمت را غیر فیزیکی تصور کنیم.

پول چیست؟

به خاطر نیاز به انجام مبادلات زیاد و با هر مقیاسی بشر یک کالای دیگری اختراع کرد به نام پول. این کالا بیشتر غیر فیزیکی است و بیشتر یک مفهوم قراردادی و اعتباری است. پول می تواند به عنوان اعتبار جاری بین انسان ها تعریف بشود. همه‌ی ما قبول می‌کنیم که در ازای مثلا دریافت یک دلار مقداری غذا یا کالا یا خدمت را به دیگری بدهیم. دلار ارزش ذاتی ندارد همین اجماع عمومی ارزش یک دلار را تعیین می‌کند. این کالا که اسمش را پول گذاشتیم توسط بانک مرکزی و بانکهای پایین دستی تولید میشود واز کانالهایی به دست دیگران می‌رسد. فسادها و رانتهایی که در سیستم بانکی هست موضوع این نوشته نیست ولی تا همین جا بدانید که گروهی که به سرچشمه‌ی تولید این کالا دسترسی داشته باشند اعتبار عظیمی را به راحتی بدست می آورند. گروهی که به این رانت  دسترسی دارند به راحتی و بدون عدالت ظاهری اعتبار بزرگی بدست می آورند. این موضوع می‌تواند موضوع نوشته‌ی دیگری باشد.

این پول می‌تواند الکترونیکی باشد مثل بیت کووین. باز هم مثل دلار اجماع عمومی ارزش آن را تعریف میکند و اگر نه آن هم ارزش ذاتی و خارجی ندارد.

می توان گفت یکی از بالاترین ارزش‌های واقعی را در دنیای مادی کشاورزان ایجاد می‌کنند. یک کشاورز با زمین و خورشید مبادله می‌کند و غذا تهیه می‌کند. دامداران در مرحله ی بعدی و صنعتگران در مرحله‌ی بعد. 

 ارزش زمانی پول:

موضوع مهم مورد بحث دیگر مبحث ارزش زمانی پول است. به خاطر طبیعت ذهن بشر که می‌تواند به سفر در آینده برود و برای آینده برنامه ریزی کند پول ارزش زمانی پیدا می‌کند و بالطبع دچار چرخه‌هایی میشود. چرخه‌های انبساطی و انقباضی اقتصاد ناشی از همین ارزش زمانی پول است که مبحث مفصل دیگری است. تا همین جا بدانیم که پول ارزش زمانی دارد. اعتبار ارزش زمانی دارد. همه شنیده‌ایم که سیلی نقد به از حلوای نسیه است. یعنی پول امروز ارزشمند تر از پول فرداست و به همین ترتیب. از اینجاست که سود یا بهره ی پول ایجاد میشود که محل بحث بسیاری است که خود موضوع جدایی است. بهره یا سود پول در واقع ارزش زمانی پول یا به تعبیری قمیت اجاره‌ی پول است. این یکی از مهمترین پارامترهای اقتصادی است. مبحث پس انداز و سرمایه گذاری میتواند زیر مجموعه‌ی همین موضوع باشد.

مثال از یک مبادله و اهمیت بازاریابی:

برگردیم به مبادله. همین نوشته یک مبادله است. مبادله من نویسنده با دنیا. مبادله من با خواننده ها. مبادله‌ی من با دوستم. اگر خواننده ها این را بخوانند و ارزشی دریافت کنند یعنی چیزی یاد بگیرند می‌توان این نوشته را به عنوان یک خدمت فروخت. یعنی تبدیلش کرد به یک مبادله یا ترنزکشن اقتصادی. اینجا تولید کننده ارزش میتواند تصمیم بگیرد که چطور این مبادله را انجام بدهد. مثلا در برابر خواندن این متن درخواست مبلغی پول بکند یا درخواست دیگری. این درخواست میتواند قبل یا بعد از تحویل خدمت انجام شود. می‌تواند اجباری مثل قیمت گذاری یا اختیاری مثل دونیشن باشد. کانال های دریافت این مبادله را هم خود تولید کننده تعیین می‌کند. 

اما برای انجام این مبادله ابتدا باید این نوشته در مقابل توجه خواننده قرار بگیرد. این می‌شود علم بزرگ بازاریابی یا مارکتینگ. تولید کننده ی یک خدمت می‌تواند آن را به رایگان ارايه کند. این یک تصمیم شخصی است. می‌تواند با کل دنیا مبادله کند و به رضایت درونی یا اعتباری در آینده اکتفا کند یا که درخواست مبلغی نقدی بکند. باز هم  این یک انتخاب شخصی است.  اقتصاد امروز به درستی اقتصاد توجه نامیده شده. یعنی رقابت شدیدی برای مارکتینگ و گرفتن توجه و زمان چشم و گوش در حال انجام است. توجه کنید مارکتینگ لازمه و پیش مقدمه ی هر مبادله ایست. گنج زمانی گنج است که از زیر زمین در بیاید و در معرض دید بازار قرار بگیرد. گنجی که زیر خاک و ناشناخته است عملا وجود ندارد.

اهیمت نیازهای غیر فیزیکی بشر:

به مرور که صنعت و تکنولوژی پیشرفت می‌کند و کشاورزی بهینه و موثر تر میشود نیازهای اولیه مثل غذا کمرنگ تر و نیازهای دیگری مثلا نیازهای روانی و غیر مادی بیشتر میشود.

کل صنعت مشاوره و روانشناسی و کوچینگ بر این مبنا و به سرعت درحال رشد است. براساس نظریه مازلو وقتی نیازهای فیزیکی برآورده شد نوبت به نیازهای بالاتر هرم میرسد. گفته اند وقتی گرسنه‌ای یک مشکل داری و وقتی که سیر می‌شوی صد ها مشکل. 

تنها زمانی که نیازهای مادی و اولیه برآورده بشوند متوجه می‌شوی که کافی نبودند. چه بسیار انسانهایی که مشکل داشتن غذا و سرپناه ندارند ولی افسرده اندو نیاز به کمک دارند. چه بسیار ثروتمندانی که درگیر اضطرابند. چه بسیار پولدارهایی که نمی‌دانند چطور از پولشان استفاده کنند. در آینده نیازها و خدمت های درونی ارزش بیشتری پیدا خواهند کرد. هر چقدر که تکنولوژی پیشرفت کند و نیازهای اولیه برطرف بشود نیاز آدمها به معنی بخشی و داشتن حال خوب گسترش میابد. اینجاست که اهمیت نیازهای روانی و معنوی معلوم میشود. یادمان باشد گروهی بهشت را نسیه می‌فروشند. حال اگر شما بهشت درونی را نقدا ارايه کنید اگر شما بهشت واقعی را روی همین زمین ارایه کنید چقدر  دیگران حاضرند به شما اعتبار و پول بدهند. اگر شما در لحظه بودن سلامت بودن و شادی واقعی را ارایه کنید اعتباری که دریافت می کنید چقدر  عظیم می‌تواند باشد. اگر شما تغذیه سالم و بدن سالم را از راه یوگا آموزش بدهید. اگر شما آرامش را پخش کنید. اگر مراقبه را به دیگران یاد بدهید. شما ارایه کننده‌ی خدمت بسیار بزرگ و ارزشمندی هستید. امیدوارم من هم در همین دسته قراربگیرم.










نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

غلبه بر حس قربانی

اولین و آخرین روز

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین