هویت ملی شیعه، زمین جدید اکهارت و حضورحافظ

زمان خواندن 3 دقیقه ***

 هویت ملی شیعه، زمین جدید اکهارت و حضورحافظ

***

چند روزی هست که کمی سرما خوردم. گلودرد و ضعف عمومی بدن. بگذریم. 

کتاب صوتی اکهارت به نام زمین جدید را برای بار چهارم یا پنجم دارم گوش می‌دهم. هر بار یک موضوع جدید. این کتابی است که اگر درک شود کهنه نمی‌شود. لینک به کتاب صوتی را در پایین می‌گذارم. 

اگر آمده‌ای چرخی در اینترنت بزنی و گذارت افتاده به اینجا شدیداً توصیه می‌کنم برو کتاب اکهارت را بخر و گوش کن!

من الان برای سرگرم کردن خودم آمدم. شاید تو هم سرگرم شوی. 

احتمالا این کتاب را به صورت چند برنامه‌ی آنلاین صوتی یا ویدیویی به زبان فارسی برگردانم. البته در حد ایده است. این کتاب بسیار پیشرفته و جلوتر از زمان خودش است. البته اگر زمانی وجود داشته باشد. این کتاب یک مرحله جدید از تکامل انسان را نشان می‌دهد. گنجی است برای خودش. 

اعتراضات یا اغتشاشات به قول جمهوری اسلامی نسبتا آرام شده. احساسات بعدی در حال ایجاد شدن است. احساسات یاس یا افسردگی از آینده‌ای که معترضان تصور می‌کردند. اکهارت در این کتاب به صراحت بزرگنمایی روی آینده را توضیح می‌دهد که از کارهای ذهن است و منجر به احساسات منفی بعدی می‌شود. 

در این کتاب ساختار و کارکرد ایگو یا نفس ما آدمها به سادگی هرچه تمام توضیح داده شده. یک کتاب عملی و دقیق و قابل استفاده در هر لحظه از زندگی. 

در مورد هویت سخن می‌گوید. و هم هویت شدن با اشکال زودگذر مادی که تماماً در حال تغییر و تحول اند. و اینکه وقتی از هم هویت شدگی با فرم یا ماده بیرون بیایی با انرژی بدون فرم جهان که همان خداست هم هویت می‌شوی! به همین سادگی! تو تکه‌ای از خدا می‌شوی. تکه‌ای از خدا تمام خصوصیات خدا را دارد. البته خدا خصوصیت نمی‌پذیرد. اما بیشترین جوری که می‌شود با کلمات توضیح داد در همین حد است. 

در مورد جمهوری اسلامی خیلی فکر کردم. بهترین و بالاترین هویت نوعی هویت جهانی است. یعنی کل جهان موجود! یا کل زمین! تو خودت را کل جهان بدانی! و مسول کل کائنات!

یک درجه کوچک تر می‌شود هویت های فرهنگی مثل هویت زبانی و ایران فرهنگی. یا هویت های مذهبی مثل هویت شیعه یا اسلام. گرچه تمام هویت های کوچکتر از هویت خدا یا کل جهان پوچ و باطل و شاید خطرناک باشد. اما جمهوری اسلامی درواقع دو هویت ایرانی و شیعه را در هم ادغام کرده و علت موفقیت اش هم همین است. 

بگذریم!

این نوشته از اول هم بی هدف بود! کمی پراکنده شد! اما از آنجایی که هیچوقت نمی‌شود به عقب برگشت فعلا همین را می‌گذارم روی دیوار شهر! هرچه شد شد!

حرف و حدیث زیاد است! 

حضور کم پیدا می‌شود!



اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید

ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم

جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها

به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید

که سالِک بی‌خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها

شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها

همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر

نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها



لینک کتاب صوتی اکهارت


I’m listening to A New Earth by Eckhart Tolle, narrated by Eckhart Tolle on my Audible app. Try Audible and get it here: https://www.audible.com/pd?asin=B002V0RAUU&source_code=ASSORAP0511160006&share_location=player_overflow

نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین