مادر و پدر و معشوقه!

زمان خواندن 1 دقیقه ***

 مادر و پدر و معشوقه!

***

مادرم زمین است. 

پدرم خورشید. 

معشوقه ام ماه!


مادرم زمین نه تنها مادر من است بلکه مادر هشت میلیارد انسان و میلیاردها علف و درخت و حشره و مرغابی است! 

مادرم زمین به غایت بخشنده است. 

به غایت مهربان!

به غایت خشن ولی به غایت عاشق!

ما را می‌زاید و دوباره در خود می‌بلعد! 


پدرم خورشید است! 

به همه می‌تابد. 

مادر زمین را هر روز بارور می‌کند. 

پدرم خورشید است بدون چشم داشت می‌تابد. 

می‌سوزد و می‌تابد. 

بین فرزندان فرقی قائل نمی‌شود. 

پدرم به همه یکسان می‌تابد. هر کس به اندازه‌ی خودش دریافت می‌کند. 


معشوقه ام ماه است!

ماه بین مادر و پدر بازی می‌کند. بیشتر دور مادر می‌چرخد. ولی شور و نورش از پدر است! 

معشوقه ام ماه بازی گوش است!

هر ٢٨ روز یکبار قایم می‌شود! 

ولی فردا روی کاملش را نمایان می‌کند! 

ماه تمام بچه‌های زمین را عاشق خودش کرده! 

من هم همینطور! 

هر ٢٨ روز یکبار هوایی می‌شوم!

هوایی هستم بیشتر هوایی می‌شوم! 


از زمین ممنونم که مرا زایید! و خودش را به من شناساند! 

مادرم زمین هرچه می‌خواهم برایم از قبل آماده کرده! 

غذا و سرپناه! 

شیر و عشق!

امنیت و آسایش!


پدرم خورشید هم بی نهایت می‌تابد. شب ها به آن طرف و روزها به این طرف!

پدرم خورشید یا سوختن خودش نور می‌دهد! 

به همه نور می‌دهد! 

حتی به کهکشان های دیگر! 

هر کس به اندازه‌ی وسع خودش گرم می‌شود! 


معشوقه ام فردا می آید! فردا و پس فردا قرار داریم! باید شب را بیدار بمانم! 

باید تا رویش را پنهان نکرده خوب نگاهش کنم!

زیر نورش بخوابم! 

در غیاب پدر خوب عشقبازی کنیم!




نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین