نتیجهگیری
نتیجهگیری
***
با دوستی صحبت میکردم. گفت میخواهم در رابطه با تو به کانکلوژن برسم و کانکلوژن Conclusion یعنی نتیجه. یعنی میخواهم تکلیفم روشن شود.
ناگهان جرقهای در ذهنم خورد. این همان اشتباه من هم بود. تا همین چند ماه پیش!
ببینید، چه کسی میخواهد به نتیجه برسد؟ بله، ذهن!
نتیجهگیری کار ذهن است.
ذهنِ ناآرام ماست که میخواهد به نتیجه برسد. یعنی میخواهد یک موضوعِ زنده را بکشد. نتیجهگیری یعنی کشتن. یعنی پایان جستجوگری. یعنی دادنِ یک تعریف ثابت.
«ساده باشيم چه در باجه يک بانک چه در زير درخت.
کار ما نيست شناسايي "راز" گل سرخ ،
کار ما شايد اين است
که در "افسون" گل سرخ شناور باشيم.
صبح ها وقتي خورشيد ، در مي آيد متولد بشويم.
هيجان ها را پرواز دهيم.
»
ببینید سهراب گفت در مورد گل سرخ نتیجه گیری نکنید. نمیتوانید در مورد راز گل سرخ نتیجه گیری کنید.
راز گل سرخ مثل راز خداست.
راز زندگی. راز رابطه.
این راز هیچگاه گشوده نمیشود.
هیچگاه فهمیده نمیشود.
باید در افسون گل سرخ شناور بود. باید گیجیِ زندگی را پذیرفت.
باید آیندۀ نامعلوم را پذیرفت.
باید در لحظه زیست.
ذهن و جامعۀ ذهن زدۀ امروزی میخواهد در مورد همه چیز نتیجهگیری کند. مثلاً در مورد روابط به تو تعریف میدهد. مثلاً میگوید:
فلانی از امروز زن توست، با این برنامه با او رفتار کن!
فلانی مادر توست، با این برنامه با او رفتار کن!
فلانی مشتری توست، با این برنامه با او رفتار کن!
فلانی با نوشتن روی کاغذ از این لحظه زن تو نیست پس از این لحظه با این برنامه با او رفتار کن!
و همینطور برای تمام روابطِ تو برنامه و نتیجه و تکلیف، تعیین میکند.
و تو میشوی یک زامبی. کسی که برنامۀ از پیش تعیین شدهای را در روابط پیاده میکند.
اما نقطۀ مقابل چیست؟
نقطۀ مقابل وادی عشق و لحظه است. اینجا همه خدا هستند. همه آگاهی هستند.
چه بقال سرکوچه و چه همسرت و چه فرزندت!
حتی پشهای که روی تو نشسته و پرندههای پارک!
همه رشتههایی از آگاهی خداوند هستند.
پس تو در هرلحظه، با تمام دنیای بیرون خودت مثل خدا برخورد میکنی. بدون نتیجه گیری!
هر آدمی که به حوزۀ آگاهی تو میآید تو حضور داری. بدون نتیجه. بدون گذشته. بدون برنامه.
اگر تمرین و مراقبه نکرده باشی، برایت بی معنی است و تو به سرعت به وادی تعاریف ذهنی بازمیگردی. مثل وقتی که تارا از ماشین پیاده نمیشد که با هم به پیادهروی در پارک برویم من به دخترم گفتم من ددی ات هستم پس به حرف من باید گوش کنی! به سرعت فهمیدم چه برنامۀ اشتباهی به ذهن او دادم.
این حالت، همان حالت عشق بدون شرط است. عشق بدون برنامهریزی. رابطۀ بدون قید و شرط! رابطۀ بدون تکلیف روشن. رابطۀ در لحظه. رابطه بدون اثر از گذشته! رابطۀ بدون آینده.
نظرات