پست‌ها

در جستجوی سلامتی - مراسم غذا

  در جستجوی سلامتی - مراسم غذا *** سلامتی موضوع خیلی مهم برای من و کل جهان است. ابتدا موضوع را به سلامت جسمی محدود کنیم.  بیماری‌ها دو دسته هستند.  دسته‌ی اول بیماری‌هایی که از بیرون حمله می‌کنند مثل ویروس و باکتری یا تصادفات و غیره. علم پزشکی در این مورد پیشرفت زیادی داشته و اینجا مورد بحث ما نیست.  دسته‌ی دوم بیماریهای درونی است. یعنی بیماریهایی که از درون و به واسطه‌ی شرایط زندگی ما ایجاد میشوند. مثل تمام بیماری‌های خود ایمنی یا گوارشی و متابولیک مثل دیابت یا سرطان یا بیماریهای قلبی و عروقی.  دو عامل بزرگ در این مورد تاثیرگذار است.  یک تحرک و دیگری تغذیه.  موضوعِ تحرک ساده است. باید هر روز مقداری پیاده‌روی یا دویدن یا هر نوع تحرکی داشته باشیم واگر نه مریض می‌شویم! مثل ماهی ای که شنا نکند یا پرنده‌ای که پرواز نکند! انسانی که راه نرود هم قطعا مریض می‌شود! این ساده است.  اما دومی یعنی تغذیه کمی پیچیده است.  هنوز اجماعی بر روی موضوع تغذیه در جهان بدست نیامده. هنوز در خصوص کمیت و کیفیت و نوع تغذیه هیچ نتیجه‌گیری خاصی در پزشکی و مجامع علمی نشده. هنوز نمی‌دانیم سه وعده بخوریم یا روزه بگیری

پذیرشِ کامل

تصویر
  پذیرشِ کامل *** پذیرش مفهومی نانوشتنی است. یعنی باید به آن برسی. مقام پذیرش. پذیرش چیزی است که در لحظه وجود دارد. لحظه حاوی پذیرش است.  ذهن این مفهوم را نمی‌فهمد. ذهن، پذیرش را انفعال یا بی عملی یا افسردگی یا حتی مرگ تفسیر می‌کند. چون پذیرش را درک نمی‌کند.  پذیرش یعنی فراتر رفتن از ماده. یعنی فراتر رفتن از زمان و ذهن.  مثلاً بپذیری که این بدن را داری.  بپذیری که این مقدار پول داری.  بپذیری که این مقدار آگاهی داری.  بپذیری که این مقدار شهرت داری.  بپذیری که این مقدار محبوبیت داری.  پذیرش مفهومی نانوشتنی است. پذیرش به معنی تلاش نکردن نیست.  پذیرش یعنی وارد وادی نخواستن بشوی.  وادی استغنا.  یعنی جایی بین خواستن و نخواستن.  https://www.unwritable.net/2022/03/blog-post_64.html پذیرش حالتی درونی است.  پذیرش چیزی نزدیک شکرگزاری است.  پذیرش چیزی نزدیک توکل است.  پذیرش شبیه عشق است.  تو وقتی معشوق را کاملاً و همانطور که هست بپذیری، عاشق هستی.  وقتی لحظه را همانطوری که هست بپذیری، آزاد هستی.  وقتی ذهن را بپذیری، از ذهن آزاد می‌شوی.  پذیرفتن تعریف پذیرش برای ذهن سخت است.  پذیرش در خودش عدم قضاو

نوشتن از نانوشتنی ۱

  جاعنوانی ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ *** الان قرار بود به مراقبه ویپاسانای دو ساعته بروم. نرفتم. حالا به جایش مینویسم. نوشتن نوعی مراقبه است. حداقل برای من.  موسیقی شافل مینوازد. فکر های مختلف میآید و میرود. اگر کسی باشد دور رو برم کمی این امواج افکار دچار تلاطم میشود. ولی وقتی تنها هستم این موجها توسط خودم یا اینترنت ایجاد میشود. آگاه شدن از احساسات باعث خوشایند شدن آنها نمیشود.  آگاه شدن از افکار باعث مثبت شدن همه ی آنها نمیشود.  آگاه شدن از بدن باعث کامل شدن بدن نمیشود.  آگاه شدن از افکار و احساسات فقط تو را به شاهد تبدیل میکند.  به قول حافظ شاهد قدسی.  یا خدای تک چشم روی اسکناس دلار! خلاصه،‌ بدن کار خودش را میکند. غذا و تولید مثل و پیر شدن و مردن.  این کار بدن است.  فقط میتوان به آن آگاه شد.  نمیتوانی ریاضت بکشی. یا غذا نخوری یا راهبه بشوی و ازدواج نکنی. به جای آن باید تمام این کارها را با آگاهی انجام بدهی.  غذا خوردن با آگاهی. روزه گرفتن با آگاهی. بودن با زن،‌ دیدن زن، هم آغوشی با زن، باز هم با آگاهی. ذهن هم کار خودش را میکند. تولید افکار و احساسات و قضاوت ها و مقایسه

دنیاهای مجازی ما

  دنیاهای مجازی ما *** دنیای اینترنت جایی است که ذهن های ما آنجا زندگی می کنند. ذهن مشترک ما! این دنیا هر روز بزرگ و بزرگتر می شود. به نظر می رسد این دنیای مجازی گاهی از دنیای واقعی هم مهمتر شده است. بعضی از دوستانم حضوری در آن ندارند؛ انگار در آن دنیا متولد نشده اند. آنها دلایل خود را دارند. نوعی مرگ خود خواسته در دنیای مجازی که شاید منجر به زندگی بیشتر در دنیای واقعی بشود! نمی دانم. خیلی دوستانم هستند که بیست یا سی سال است خبری از آنها در دنیای مجازی نیست. در مقابل بعضی دوستانم آنجا حسابی مشهورند. ۱۰۰ ها ۱۰۰۰ ها دنبال کننده. بعضی دوستانم دکانشان را آنجا باز کرده اند و مشغول داد و ستد و انجام کسب و کارشان هستند. کسب و کار حلال. خیلی هم خوب. کسب و کار همیشه خوب است. ساده ترین نوع ارتباط است. همان بده بستان. در قحطی ارتباط این نوع ارتباط هم خوب است. گروهی از دوستانم تصاویر لحظات خوب زندگی شان را با ما به اشتراک می گذارند.در آنجا فقط مسافرت می روند و در رستوران ها غذا می خورند و با دوستانشان عکس می اندازند! زندگی آنها در آن دنیای مجازی شبیه زندگی سلبریتی هاست. نمایشی از زندگی مجلل و مدین

عجلۀ ذهن

  عجلۀ ذهن *** غیر از مواقع خواب سنگین، وقتی بیدار هستیم و یا در حال خواب دیدن، ذهن در حال تولید است. تولید احساسات، افکار، داستانها، تصاویر.  نگاه کردنِ دقیق به این پرده، روشن کننده‌ و مهمترین کار معنوی است.  تمرین برای این نگاه کردن، فقط از راه مراقبه است.  یکی از مشاهدات من عجلۀ ذهن است.  ذهن همواره تصور می‌کند در حال از دست دادن چیزی است. برای همین عجله دارد.  البته در واقع، چیزی که ذهن در حال از دست دادن است، لحظه است.  ذهن در ابتدا در خدمت بقاء و بدن است. وقتی گرسنه باشی ذهن به دنبال کسب غذاست. وقتی غذا بخوری و سیر بشوی ذهن به دنبال تولید مثل است. برای تامین این نیازهای بدن، ذهن قلمرو می‌سازد و برنامه‌ریزی می‌کند. ذهن تو را از خطرهای فیزیکی حفظ می‌کند.  اما خطر اصلی برای انسان این است که در ذهن بماند. یعنی در بقاء بماند. یعنی حتی وقتی مسئلۀ بقاء حل شده باشد باز هم در بقاء بماند. یعنی در اضطراب دائم.  در دنیای امروزی تقریباً مسألۀ بقاء برای همۀ آدم‌ها حل شده ولی انسانها با ایجاد یک رقابت کاذب و تشدید حس کمبود و تقویت حس رقابت و بقاء خودشان را در همان سطح نگاه می‌دارند.  در صورتیکه