پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۲۱

پنج روز تا ویپاسانا یا آگاهی

۵ روز تا ویپاسانا یا آگاهی ۱۶ جولای ٢٠٢١ در حال خواندن کتاب و نوشتن لیست وسایل سفر هستم. سالهاست سفری به این طولانی‌ای نرفته ام. همیشه در کنار خانواده بوده‌ام. هنوز نرفته اشتیاق مدیتیشن ها را دارم. در حال گوش دادن به این موسیقی هستم.  https://music.youtube.com/watch?v=tib20IW51JE&feature=share نمی توانم از فکرکردن به آن ده روز به کلی دست بکشم. کمی هم نگرانی از کارها و تماسهایی که در این ده روز نخواهم توانست پاسخ بدهم. امیدوارم این اضطراب دائمی کاری‌ام که تقریبا تمامی سالهای بزرگسالی درگیرش بوده‌ام برطرف شود. شاید با کمک ویپاسانا یا آگاهی انجام شود. خیلی مشتاق تجربیات آن ده روزِ طولانی هستم. شاید نتوانم. شاید هم تبدیل به یک مانک شدم که مدام درحال مدیتیشن و خدمت رسانی در مراکز ویپاساناست. به بعد از آن ده روز هم خیلی فکر میکنم. شاید بعدش جالب تر باشد. چه تغییری میکنم؟ آیا به کل معجزه ای رخ خواهد داد؟ یا من همانم که هستم؟ با همین اضطرابات و رنجها. بعد از آن چه تصمیمی خواهم گرفت؟  رسولی که اینقدر در تصمیم گیری تعلل دارد چه تصمیماتی خواهد گرفت؟ آیا به ایران خواهم رفت؟ جدا خواهم شد؟ محل ز

شش روز تا ویپاسانا یا آگاهی

۶ روز تا ویپاسانا یا آگاهی ١۵ جولای ٢٠٢١ آگاهی‌ای وجود ندارد. نباید انتظار زیادی داشته باشم. آگاهی مطلق ساخته ی ذهن است. نوعی کمال گرایی ذهن. آگاهی همین لحظه های زندگی است. همین نوشتن ها و خواندن ها. حس های بدنمان. آگاهی ساده است درست مثل زندگی.  آگاهی مثل خوردن و نفس کشیدن معمولی است . امروز من معمولی بودم . این که منتظر معجزه باشیم نوعی اشتباه ذهن است . معجزه ای در آینده نخواهد بود . شاید مردن یک نوع معجزه باشد . ولی زندگی نه . زندگی ای که من شناختم ساده است . مثل زندگی یک ماهی یایک گیاه . زندگی ما هم تفاوت چندانی ندارد . کم کم دارم چمدانم را آماده می‌کنم .

هفت روز تا ویپاسانا یا آگاهی

٧ روز تا ویپاسانا یا آگاهی ١۴ جولای ٢٠٢١ امروز بیشتر به برنامه‌ریزی مالی و همینطور به نحوه‌ی ساده سازی امور مالی ام گذشت. چند کار بانکی و غیره. تفکر در مورد اشتراک های مالی ام.  پول و امور مالی در زندگی خیلی مهم است و تقریباً مسأله ایست شخصی. تقریباً کسی آنرا به ما یاد نمی‌دهد ولی به شدت مهم است. معمولاً با ازدواج یا با ارث یا همکاری ها ما بدون آگاهی درگیر شراکت ها و مسایل مالی می‌شویم.  برنامه‌ریزی مالی برای درآمد هزینه و سرمایه‌گذاری و حتی برای بعداز مرگمان کاری پیچیده و مهم است.  صنعت مالی و اختراع پول از بزرگترین اختراعات انسان است. هرکسی روش خود را دارد و این موضوع باعث ایجاد نابرابری های عجیبی در بین انسانها شده است. علم اقتصاد به وجود آمده و تقریباً به تمام روابط و امور زندگی سایه انداخته است.  انواع بانک ها و بیمه ها حتی برای بعد از مردن ما برایمان برنامه‌ریزی می کنند و وامهایی به مدت ٢٠-٣٠ سال می دهند. مسایل مالی در تمام روابط حتی روابط خانوادگی یا دوستی یا کاری خودش را نشان می‌دهد.  سیستمهای بزرگ مالیاتی در دولتها ایجاد شده که به بازتوزیع ثروت می پردازند. نابرابری مالی آنچنان

٨ روز تا ویپاسانا یا آگاهی

٨ روز تا ویپاسانا یا آگاهی اصلاً شاید در تست کووید پذیرفته نشدم. شاید هم اصلا نتوانستم روزهای اول را دوام بیاورم. زیاد نباید توقع خودم را بالا ببرم. شاید هیچ اتفاق عجیبی اصلا نیفتاد. بهتره زندگی عادی خودم رو داشته باشم. شاید تغذیه یا نداشتن سکس اثرات خوبی برمن نگذارد.  اما زندگی عادی چیست؟ بهتر است دنبال جواب این سوال باشم. تعادل برای من کجاست؟ چند ساعت کار؟ گوشت‌خواری یا گیاه خواری؟ محل زندگی؟ تصمیمات زندگی و هزاران سوال و شک و تردیدهای دیگر.  بهتر است همین ٨ روز نهایت استفاده را ببرم. زیاد روی دیگری که اینجا همین ویپاسانا است حساب نکنم.  این که واقعا تعادل کجاست؟ چقدر باید کار کرد؟ چقدر مدیتیشن؟ معیار چیست؟ چقدر پول لازم است ؟ آیا روزی ۴ ساعت کار کم است و ٨ ساعت زیاد؟ چقدر برای آینده باید فعالیت کرد و هزاران سوال دیگر. اصلا چقدر باید سوال پرسید؟ اهمیت جایگاه اجتماعی چیست؟ چقدر باید برایش وقت گذاشت؟ با چه کسانی و چطور ارتباط بگیرم و با چه کسانی ارتباطم را قطع کنم ؟ چقدر از ارزش انسان ها به دارایی و موقعیت اجتماعی شان است؟ احتمالا با این سوالات به سفر خواهم رفت. شاید جوابی بیابم شاید ه

٩ روز تا ویپاسانا یا آگاهی

۹ روز تا ویپاسانا یا آگاهی ۱۲ جولای ۲۰۲۱- ۲۱ تیر ۱۴۰۰ *** "Vipassana course July 21, 2021: Provisional Acceptance for Rasool Shahrad" این جمله ای بود که روز تولدم در روز ۱۰ جولای وقتی با دوستان در ساحل بودیم دریافت کردم. درست روز تولد ۴۲ سالگی. اولین بار حدود ۱۰ سال پیش بود که از یک دوست قدیمی در مورد ویپاسانا شنیدم. در حدود ۶-۷ سال پیش تقریبا تصمیم گرفتم که در این دوره در کانادا شرکت کنم. دو موضوع باعث شد که تصمیمم را عقب بیاندازم. ۱- با خودم می گفتم آیا لازم است ۱۰ روز از زندگی ام را صرف این کار کنم؟ این ده روز کمی زیادی به نظر می‌رسید. کمی طولانی بود. کمی اکستریم. شاید حسی شبیه مانک ها یا کسانی که از زندگی بریده اند. راستش لزومی برای آن پیدا نمی کردم.  ۲- خودم می‌توانم همینطور که در حال زندگی معمولی هستم کم کم مدیتیشن کنم. نیازی به این همه دردسر نیست. مثلا می توانم روزی ۱ ساعت مدیتیشن کنم و تمام. اینطوری هزینه ی زمانی کمتری می‌دهم. درحالیکه زندگی عادی ام را دارم کمی مدیتیشن اضافه می‌کنم. اما تعادل کجاست؟  اما برای پیداکردن خود تعادل نیاز به مدیتیشن دارم. این که چقدر و چه چ

تولد-مرگ

  ۱۹ تیر ۱۴۰۰ - ۱۰ جولای ۲۰۲۱ تولد-مرگ ۴۲ سال پیش در چنین روزی من از بدن مادرم جدا شدم. مادرم در آستانه ی ۷۷ سالگی نشانه هایی از فراموشی را نشان داده است. امروز مدیتیشن مادر زمین را با شیده‌‌ی عزیز انجام دادم.  مادر زمین که درواقع مادر اصلی ماست. مادر همه‌ی ما.  چند میلیارد سال پیش پدری ناشناخته مادر زمین را با نور حیات بارور ساخت. مادر زمین ما را پرورش داد و امروز من و شما از طریق این اشکال و نمادها با هم در تماس هستیم. موجودات زیادی از مادر زمین زاییده شدند و خواهند شد. بسیاری به زمین باز خواهند گشت. ما نیز به زودی به مادرمان باز خواهیم گشت.  حدود نیمی از زندگی ام را در پاسخ به این سوال که چطور می توان خوب زندگی کرد گذراندم. در حدود نیمه ی دوم به پایان این نمایشنامه فکر می‌کنم. این که پایان نمایشنامه باید چطور باشد. این که پایان نمایشنامه روی خود نمایشنامه تاثیر میگذارد. زمین یا طبیعت همان ما هستیم. ترکیب بدن ما نمونه از ترکیب هوا و پوسته ی زمین است. همین هوش و همین ذهنی که این کلمات را کنار هم می چیند هم روزی از بین خواهد رفت. پس تا هست از آن استفاده میکنیم برای ارتباط. برای

شيشه هاى الكترونيكى

شيشه   هاى   الكترونيكى   خطرناك   تر   از   شيشه   ى   شيميايى اين   نوع   شيشه   شامل   تلويزيون،   كامپيوتر،   تبلت   و   موبايل   غيره   مى   شود   و   غير   از   اين   كه   آدم   رو   مجبور   به   نشستن   طولانى   مى   كنند   ضرر بزرگترى   هم   دارند .  گرفتن   كامل   توجه   و   حواس   ما ! به   طورى   كه   در   طول   مدت   نشستن   روبروى   شيشه   هاى   الكترونيكى   هيچ   توجهى   به   بدن   و   نيازهاى   فيزيكى   مان   نداريم . در   كوتاه   مدت   باعث   اضطراب   و   پرخورى   و   در   بلند   مدت   باعث   بيماريهاى   ناشى   از   كم   تحركى   و   كم   توجهى   مثل   چاقى   و   ديابت   و  ...  مى شوند .  اكثر   ما   اين   روزها   در   محل   كار   و   خانه،   قبل   و   بعد   از   خواب،   در   ماشين   و   تقريبا   هميشه   درحال   مصرف   اين   اعتياد   خطرناك   هستيم  : شيشه   ى   الكترونيكى  

پول

پول می خواهم در مورد پول بنویسم این بت دنیای مدرن که همه در پرستیدن آن مشترکیم. البته این متن کمی طولانی و چند وجهی است که خواندن آن نیاز به کمی وقت و حوصله خواهد داشت. پول را از نظر اقتصادی روانی و فلسفی بررسی خواهم کرد. این سوال را خواهم پرسد که به قول معروف این پول چیست که عالم همه دیوانه ی اوست! البته ممکن است بسیار از این ادعا ها نیاز به اثبات و توضیح بیشتر داشته باشد و گروهی با آن مخالفت کنند. اینها بیشتر نظر شخصی هستند که در اثر تعمق در روان و درسهای اقتصادی به صورت شخصی تجربه شده و شما می توانید هر قسمتی از آن را زیر سوال برده یا رد نمایید. به طور خلاصه پول تقریبا از زمانی که تمدن یکجا نشینی درست شد به وجود آمد. پول از نظر جامعه شناسی یعنی اعتبار و بعد از آن امنیت مادی و اجتماعی. پول از نظر تاریخی و اقتصادی خوب زمانی بود که آدمها بدون پول زندگی می کردند. در زمانی که کشاورزی و انبار کردن محصول که نتیجه ی یکجا نشینی به وجود آمد و زمان آینده وارد زندگی شد پول هم درست شد. قبل از آن انسانها در گروههایی به شکار و جمع آوری و مصرف محصولات گیاهی می پرداختند. هرچه نیاز داشتند در جنگل یا

فیزیک، زمان، زندگی

  آنچه   از   فیزیک   می   دانم   و   نمی   دانم می   دانم   که   فیزیک   نوعی   فلسفه   است فلسفه   ای   که   با   سوال   جهان   چیست   آغاز   می   شود موضوع   فیزیک   اشیا   و   جهان   هستی   است و   نهایتا   ما   به   عنوان   ناظر ! فیزیک   و   شیمی   ماده   و   تحولات   آن   را   بررسی   می   کند و   با   این   که   دور   از   ذهن   است   ولی   زیست   شناسی   هم   با   شیمی   آلی   و   شناخت   میکروارگانیسم   ها   و   ژنتیک   نهایتا   ماده   را   در   فرم   های دیگری   بررسی   میکنند اما   ناظر؛   از   جهان   هستی   جدا   نیست و   این   تناقض   اصلی   فیزیک   است بنا   براین   در   فرمول   ها   گم   می   شود و   تئوری   پشت   تئوری   ردیف   می   کند اثبات   هر   تئوری   فقط   نوعی   بازی   ذهنی   است و   موقتا   مشغولیت   و   آرامش   ذهنی   ما   را   سبب   می   شود فیزیک   نهایتا   تبدیل   به   خوراک   جادوگران   و   فالگیران   و   کلاهبرداران   می   شود که   سعی   در   گول   زدن   مردم   و   علمی   جلوه   دادن   تخیلاتشان   می   کنند اما   دوست   دارم   فیزیک   را   ساده   کنم و