پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2009

آنچه بر سر ما آمده

روی سخنم با جوونتر هاست. اگر رای شما رو نشمردند خیلی نگران نباشید. اگر بدونید که با ما چه کردند اونوقت می بینید که دزدیدن رای کار عادی ای هست. بزرگان قوم ما وقتی که دنیا به سمت رشد و تکنولوژی حرکت می کرد فکر کردند که یک آخوند اسلامی که عقایدش رو از 1400 سال پیش برداشته می تونه برای اونها زندگی خوبی به ارمغان بیاره. سی سال پیش مسابقه ی رشد اقتصادی در اقتصاد بازار شروع شده بود. بزرگان ما شروع به دویدن کردند اما متاسفانه در جهت معکوس.اونها سی سال پیش شرکت های بزرگ و موفق رو مصادره کردند و به دست چند تا جوون ریشو که هیچی نمی فهمیدند دادن. جنازه اون شرکتها که می تونست رفاه و ثروت رو به ارمغان بیاره هنوز توی لجن زار فساد دولتی سفره رانت دروغگوهاست. بزرگان قوم ما شرکت معضم نفتی انگلیس رو که دانش و تکنولوژی و دانشمندانش رو به اینجا آورده بود رو تهمت غارت زدند و اموالشو مصادره کردند. بعضی از مردم ما فکر کردند همین که یک نفر دم از خدا و کار خوب بزنه و ریش یک متری داشته باشه و آروم صحبت کنه میتونه کشور رو بدون کمک دانش و علم شرق و غرب مدیریت کنه. بعضی از مردم ما عقده های خ

شناخت دوگانگی ها و چندگانگی های شخصیتی

چند وقتیه که به این نتیجه رسیدم که بیشتر مشکلات فکری و عملی ما توی زندگی ناشی از عدم یکپارچگی شخصیتی ماست. ما وقتی به دنیا میایم هیچ شخصیتی نداریم. درست مثل این که یک گوسفند شخصیتی برایش متصور نیست. حیوانهای یک گونه عموما رفتاری مشابه دارند و در نتیجه شخصیتی مشابه. اما آدمها شخصیت های مختلف دارند. ما به مرور که بزرگ می شویم میتوانیم برای دو راهی های زندگی تصمیم گیری کنیم و آن موقع ما در سر آن دو راهی ها باید از شخصیت های مختلف کمک بگیریم. در حدود بیست سال اول زندگی عمده ی شخصیت های مختلف ما شکل میگیره و ما از نظرات اون شخصیت های درونی خودمون برای تصمیم گیریهای زندگی استفاده می کنیم. معمولا این شخصیت ها ساخته اطرافیان و محیط و گاهی ساخته و پرداخته ذهن خودمون هستند. عموما وقتی که ما دچار تردید و ناراحتی و اضطراب میشیم که بین دوتا ازاین شخصیت ها تضاد پیش بیاد. در نوشته "جلسه مکالمات درونی" یک نمونه از مکالمات اون شخصیتها رو نوشتم. حالا هم سعی خواهم کرد که به شناخت تعداد بیشتری از این دوگانگی ها و چندگانگیهای شخصیتی در وجود خودم و اکثر آدمها پی ببرم و اون رو بنویسم.

جلسه مکالمات درونی

نویسنده : اینجا میخوام نظر همه اشخاص درونی خودم رو به شکل صورت جلسه مکتوب کنم. افراد 1 و 2 و 3 و 4 و ... دور میزی نشسته اند و در جلسه ای که هر روز در ذهن من برپاست یک چنین صحبت هایی رد و بدل میکنند. اینها همشون "من" هستند و دارند با "من" صحبت می کنند. آقای 1: من کمی تنبلم و شبیه آقای م. ش. هستم که کار درست و حسابی نداره و دست آخر هم کاری رو انجام میده که دوست نداره و با کیفیت پایین. همه ی آدمهای دنیا از 8 صبح تا 5 بعد از ظهر کار می کنند. اصولا برای پولدار شدن باید خیلی کار کرد مثل آقای ع. خ. یا آقای ه. ش. تو هم آدمهای موفق رو الگوی خودت قراربده. الان تو سی سالته و ازدواج هم کردی اما هنوز توی هیچ زمینه ای تخصص خیلی کاملی نداری که ماهی دو سه میلیون بتونی از توش در بیاری. شدی همه کاره و هیچ کاره. این خیلی بده. دوستات رو نگاه کن که ماهی سه چهار میلیون در میارند. بعضی ها حتی دارند پاسپورت هم می گیرند.تازه اسم آدمهارو کامل نمیگم که دیگران نفهمند که تو خودتو با کیا مقایسه میکنی، چون آبروت میره. آقای 2: مقایسه کردن کار درستی نیست. هر آدمی یک سرگذشت و شرایطی داره که باید ب

شناخت جایی که در آن به دنیا آمدم و خودم

قبلا وقتی که توی فرودگاه از امریکا به ایران میامدم چیز هایی در مورد کشورم نوشته بودم که اینجاست http://mymindflow.blogspot.com/2007/06/blog-post.html الان هم میخواهم مطالبی در مورد جایی که زندگی می کنم بنویسم. خواندن این مطلب به شما برای درک بهتر موقعیت خود کمک می کند و شما راحت تر می توانید حقایق در مورد محل تولدتان رو باور کنید. دیروز مکالمات چند برادر بسیجی که در جهت سرکوب مردم کار می کردند و در نهایت دعا کردند که شهید شوند را گوش می کردم. یادم به مساله تروریسم و خاورمیانه افتاد. اصلی در ذهن من هست و آن این که برای شناخت یک کشور باید آنرا در آن منطقه شناخت. مثلا برای اینکه شناخت درستی از ایران داشته باشیم باید منطقه خاور میانه را بهتر بشناسیم. برای شناخت یک کشور شاخص دموکراسی به نظر معیار خوبی است. برای شاخص دموکراسی از تحقیق مجله اکونومیست در http://en.wikipedia.org/wiki/Democracy_Index استفاده کردم. طبق تعریف امتیاز 8 تا 10 دموکراسی کامل 6 تا 8 دموکراسی ناقص 4 تا 6 دموکراسی بینابین و0 تا 4 استبدادی میباشد. خوب در جهت عقربه های ساعت از ترکمنستان شروع کنیم. ترکمنستان با امتیاز 1