جایی بین خواستن و نخواستن
زمان خواندن 2 دقیقه *** جایی بین خواستن و نخواستن --- یک بازی طبیعت با ما همین است. ماندن بین خواستن و نخواستن! اگر چیزی را بخواهی باختهای. اگر هم نخواهی باختهای. باید جایی بین این دو بایستی. شاید گرفتی شاید هم نه! پل صراط را یادت هست؟ یا از چپ میافتی یا از راست! جایی بین خواستن و نخواستن! اگر چیزی را مدام بخواهی بدست بیاوری بازندهای. دنبال چیزی رفتی؟ دنبال هدفی هستی؟ حال را از دست میدهی. اگر شادی را طلب کنی شادی بلافاصله میرود. اگر از غم فرار کنی دنبالت میآید. باید جایی آن وسط ها بیایستی. گریان و امیدوار! شاید اشکهایت بیاید! نمیتوانی آن را توضیح بدهی! آن لحظه را فقط باید ببینی! حتی دیدن آن را نمیتوانی طلب کنی! اگر یک لحظه خواستی ببینی اش محو میشود! از یک طرف میافتی! نمیتوانی با ذهن دنبالش بگردی! خودت را خسته نکن. ذهن کار را خراب تر میکند. صدای پرندهها را گوش کن. روی نت های موسیقی سوار شو! هیچ نتی را جدا نمیشنوی! همهی آن ها با هم تو را به جایی میبرد. به سکوت. به مکث بین خواستن و نخواستن! در یک لحظه که ذهنت ات حواسش نیست میرسی! آهنگ نفسهایت تغی