انرژی زنانه و مردانه- استمناء

زمان خواندن 6 دقیقه ***

انرژی زنانه و مردانه - خودارضایی

---

ساعت چهار صبح است. مدتی است که برای نوشتن مقاومت می‌کنم. کم گوی و گزیده گوی را یادتان هست. در مورد نوشتن هم صادقه. 

خلاصه مدتی پیش مشاهده کردم که گلها اعضای جنسی نر و ماده را در خودشان دارند. اما چرا یک گل آرزوی این را دارد که روزی یک حشره یا حیوانی گرده‌ی گل دیگری را برایش بیاورد. در واقع هدف یک گل همیشه همین است. جواب ساده این است که می‌خواهد با ترکیب کردن ژنهایش با ژن‌های دیگر ژن نسل آینده را اندکی بهتر کند. وقتی دو ژن دور روی هم ترکیب شوند نتیجه کمی متفاوت و چه بسا بهتر خواهد بود. 

در بعد فیزیکی همین موضوع در تمام سلولهای ما آدمها هم هست. تمام سلولهای بدن ما هم آرزو دارند که با با یک ژن متفاوت ترکیب شوند و ژن بعدی کمی بهتر و مانا تر باشد. 

مشاهدات من نشان داده که نوعی انرژی در اطراف بدن ما در جریان است. در بعضی مکاتب به آن بدن حسی یا بدن انرژی گفته می‌شود. یا بدن حسی. این بدن حسی در اطراف بدن فیزیکی ما در جریان است. مثلا اگر یکی از اعضای بدن قطع شود مدتی طول میکشد تا بدن حسی با آن هماهنگ شود و مدتها هنوز شخص آن عضو را حس می‌کند! مثال دیگر تاثیر آغوش و تماس فیزیکی است. وقتی بدن شما در معرض بدن حسی شخص دیگری قرار بگیرد شما شاهد تغییراتی در انرژی بدن خودتان می‌شوید. مثال دیگر تغییرات واضح بدن مردانه است وقتی در معرض انرژی بدن زنانه قرار می‌گیرد. انرژی به سمت اندام جنسی مرد سرازیر می‌شود. عضو جنسی پر از خون شده. بدن به سرعت آماده می‌شود تا اسپرم‌ها را تخلیه کند. شاید تغییرات بدن مردان فیزیکی و مشهود باشد ولی حتما این تغییرات در بدن زنانه هم اتفاق می‌افتد. خلاصه در اثر تماس یا مالش هر قسمتی از بدن این  انرژی بدنی دچار تغییراتی می‌شود. البته تغذیه و حالت شیمیایی و فیزیکی بدن و ذهن هم روی این بدن انرژی تاثیر واضحی دارد. 

شما می‌توانید این تغییرات را با مالش بدن خودتان ایجاد کنید. مثلا با مالش کافی بدن می‌توانید همان تاثیر بدن جنس مخالف را در بدن خودتان ایجاد کنید که گاهی به آن خودارضایی گفته می‌شود. هنوز نمی‌دانم چرا بعضی مکاتب خودارضایی را ممنوع اعلام کرده‌اند.

یک فرضیه برای ممنوعیت استمناء در اسلام یا حتی ممنوعیت جلوگیری جنسی در مسیحیت شاید تشویق به ازدیاد نسل باشد. هنوز یادم هست که کتاب گناهان کبیره در نوجوانی دستم افتاده بود و قسمت مربوط به استمناء ش پر بود از آثار و نتایج بد این کار! در آن کتاب زنا با مادر، کور شدن و سل گرفتن تنها بخش کوچکی از آن نتایج بود! 

در دوران بلوغ به وضوح یادم هست که هر موقع دول بازی می‌کردم نوعی احساس گناه یا شاید احساس تنهایی شدیدی در من بوجود می آمد. شاید احساس گناه ناشی از آموزشهای اسلامی بود ولی آن احساس شدید تنهایی به نظرم ریشه‌ی فیزیولوژیکی دارد. مدتی قبل از اینکه حتی برای اولین‌بار استمناء کنم این حس شدید تنهایی را تجربه می‌کردم. در فضای جداسازی شده‌ی دخترو پسر مسلماً چیزی کم بود. این کمبود در بعد جسمی و روحی خودش را نشان می‌داد. در بعد جسمی حتی چندین سال بعد هم این حس تنهایی شدید را کمتر ولی گاهی تجربه می‌کردم. به نظر می‌رسید وقتی هنوز یکی از اجزای سازنده ‌ی منی کامل نشده ولی تحریک فیزیکی انجام می‌شود آن ترکیب شیمیایی تنهایی هم تولید می‌شود. از همانجا بود که فهمیدم تمام حس های ما حتی حس پیچیده ای مثل حس تنهایی اجتماعی هم ریشه در فیزیولوژی و شیمیایی بدن ما دارد. خلاصه اینکه تا اینجا امیدوارم بدن انرژی را توانسته باشم روشن کنم. 

گروهی ادعا می‌کنند که بدن ما کامل ساخته شده و اگر در حالت بسیار مطلوبی از نظر فیزیکی و شیمیایی باشد این نیاز به انرژی مخالف در آن کم می‌شود! زنان به نظر می‌رسد که خیلی تعادل پایدارتری در این مورد دارند. زنان بسیاری تجرد را انتخاب می‌کنند که بسیار بیشتر از انتخاب آگاهانه تجرد در مردان است. منظور از تجرد یعنی عدم رابطه‌ی جنسی با جنس مخالف. 

بعد از تخلیه جنسی حداقل در مردان و تجربه‌ی خودم آرامشی عمیق کل بدن و ذهن را فرا می‌گیرد و تا مدتی بدن دوباره زمان نیاز دارد تا انرژی از دست رفته را جبران کند. اشتها و حرکت سیستم گوارش بیشتر شده و بدن دوباره نیاز به دریافت مواد غذایی و استراحت پیدا می‌کند. ظاهراً اسپرم‌ها نیاز به مواد غذایی و انرژی زیادی برای تولید شدن دارند. بالاخره هر اسپرم پنجاه درصد ژن یک انسان است و تولید صدها میلیون آن حتماً هزینه‌ی بیولوژیکی دارد. این پایین رفتن انرژی بدنی گاهی به کاهش اضطراب های مردان کمک زیادی می‌کند. از آن طرف اضطراب ها هم تاثیری بر تعداد و شدت رابطه جنسی در مردان دارد. 

موضوع جنسیت و مسائل مربوط به آن شاید بیشتر از ٩٠ درصد مشکلات انسان امروزی باشد. بعد از اقتصاد وقتی شکم سیر شد مسأله‌ی بزرگ بعدی همین است. پول و سکس دو ستون اصلی زندگی انسان امروزی است. 

در بعضی مکاتب تمریناتی برای بیرون آمدن از این چرخه‌ی جنسیت توصیه می‌شود. برهماچاریا یعنی مرحله‌ای که شخص انرژی جنسی خودش را کامل به کنترل درآورده و انرژی را به جاهای دیگری هدایت کرده‌است. من هنوز به عنوان یک آدم معمولی برهماچاریا را تجربه نکرده‌ام و بالطبع انرژی زنانه‌ با شدت زیادی بر روی بدن فیزیکی و بدن انرژی ام تاثیر می‌گذارد. اما این آرزو را دارم که روزی بتوانم کنترل کامل انرژی‌های حیاتی‌ام از جمله انرژی جنسی را به دست بگیرم. این که برای مرتب شدن و تنظیم شدن انرژی بدنی ام نیاز به شخص دیگری با انرژی زنانه داشته باشم برایم آزاردهنده و وابستگی آور است. مطمئن هستم که با تمرین و شاید یوگا حتماً می‌توان به سطح خوبی از کنترل انرژی‌های بدنی و انرژی‌های جنسی رسید.  شاید این یکی از بزرگترین نقطه ضعف های مردان در برابر زنان باشد که تعادل قدرت را در بازی زندگی برای زنان و مردان ایجاد می‌کند. مردان دارای قدرت فیزیکی بیشتر و زنان دارای قدرت جنسی بیشتر هستند. بحث جنسیت آنقدر عمیق ‌و گسترده هست که نمی‌شود در یک نوشته‌ی کوتاه جمع‌بندی اش کرد اما فعلا برای طرح موضوع کافی است. 

دیدگاه مدرن استمناء را خوب و مفید، دیدگاه قدیمی مضر و گناه و دیدگاه بعضی مکاتب شرقی آن را اتلاف انرژی حیاتی می‌داند! با این که دیدگاه سوم به نظر  و تجربه‌ی من نزدیکتر است اما به نظر من گاهی منافع‌اش به اتلاف انرژی‌اش می ارزد. شما چطور فکر می‌کنید؟



نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

اگر خواستید بگو بیام

جنگ و یوگا، انفجار ناآگاهیِ سایبری

دیوانه یا جویندۀ معنوی

عشق کجاست؟

تعهد به آگاهی

اول حال خودت را خوب کن!

اهل کدام قبیله‌ای؟

دوراهیِ زندگی

حرفهای خصوصی

از دیگری چه می‌خواهی؟