پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۲۴

غلبه بر حس قربانی

تصویر
زمان خواندن 4 دقیقه ***   غلبه بر حس قربانی *** چند روز پیش با دوستی صحبت می‌کردم. آنجا بود که اعتراف کردم هنوز در جاهایی حس قربانی دارم. و با خودم و او قرار گذاشتم که روی این مسأله کار کنم. چند روز گذشت با این سوال خوابیدم و بیدار شدم. تا امروز صبح که جرقۀ حل حس قربانی آمد.  شما هم اگر خوب بگردید حتماً در جاهایی حس قربانی را پیدا می‌کنید. البته نیاز هست مراقبه کنید و بتوانید ذهنتان را ببینید.  مثل تمام مشکلات دیگر، اینجا هم پای ذهن در میان است. بله ذهن داستان سازِ انسان.  اگر چه این نوشته هم خودش داستانی است. اما داستانی است که از حقیقتی می‌گوید که ریشه در بی ذهنی دارد. بی داستانی همان جایی است که تمام حقیقت در آن است. همان جایی که این جرقه ها از آن می‌آید. جرقۀ فهمیدن ذهن.  خوب با مثال در مورد خودم، برویم سراغ حس قربانی.  تمام حس های قربانی از یک داستان ذهنی یعنی یک یا چند فکر نشأت می‌گیرد.  داستانهایی مثل این: من در این لحظه تنها هستم ولی نباید اینطور باشد. حق من این نیست که تنها باشم. الان باید یک دختر زیبا یا یک مرد پولدار در کنار من نشسته باشد.    من قربانی شرایط هستم.  من

بیزینس امروز - نتیجهء ۴۴ سال زندگی

تصویر
زمان خواندن 3 دقیقه ***   بیزینس امروز - نتیجهء ۴۴ سال زندگی *** آدمها برای امرار معاش هر روز کاری انجام میدهند. بسته به جامعه و اقتصاد اطرافشان هر کسی کاری انجام میدهد. ماشین بزرگ اقتصادی که یکی از جالبترین اختراعات بشر است اینطوری کار میکند. هر کسی خدمتی به جهان میکند و در ازایش خدمتی دریافت میکند. ساده ترین خدمت دریافتی بقاء است. معدن و کشاورزی و صنعت پایه های اقتصاد قدیم بودند. اما با پیشرفت تکنولوژی روز به روز نیازهای پایه ای بشر راحت تر تامین میشود و نیازها پیچیده تر میشوند.  مثلا اگر صد سال پیش نیاز اصلی جوامع تامین غذا بود امروز نیاز اصلی انسانها پیدا کردن معنا برای دوری از پوچی و افسردگی و سوء مصرف مواد است.  هر قدر جامعه ای پیشرفت کند، نیازهای فیزیکی جای خودش را به نیازهای روانی میدهد.  برای همین است که جوامع پیشرفته در قدیم دین ها را ایجادمیکردند و امروزه هم روانشناسان جای روحانیان قدیم را گرفته اند. یعنی مسایل روحی و روانی بعد از تامین بقاء ایجاد میشوند و بازار جدید ایجاد میکنند.  در معنویت و یوگا میفهمیم که اکثر مشکلات بشر ناشی از ذهن است. ذهن نابسامان بشر باعث انواع

حساسیت به خدا

زمان خواندن 3 دقیقه ***   حساسیت به خدا *** دوستی دارم که به این کلمه حساس است. مثلاً در محاوره وقتی میگوییم «خداشاهده فلان و بهمان»، یا مثلاً «خداوکیلی چنین و چنان» بلافاصله عصبانی میشود و شروع می‌کند به داد و بیداد و فحاشی به آن خدا.  این عکس‌العمل ها قابل درک است.  «خدا» برای اکثر آدم‌ها یک کلمه است. یک کلمه که به یک مفهومی اشاره می‌کند. مفهومی کاملاً ذهنی. مفهومی که باعث انواع کج روی ها و قتلها و گناهها و بی عدالتی ها شده. مثلاً بمب‌گذاران انتحاری را دیده‌ایم که با فریاد «الله اکبر» آدم می‌کشد و مأمور معذوری که بعد از بردن نام خدا بی‌گناهی را بر دار می‌کشد.  حساسیت به این کلمه کاملاً قابل درک است. مدت زیادی بود که من هم که در خاورمیانه زندگی می‌کردم از استفادۀ این کلمه و نوشتن آن پرهیز میکردم.  اخیراً گاهی از این کلمه استفاده می‌کنم و این هم احتمالاً حساسیت هایی برمی‌انگیزد.  وقتی دنیا را با ذهن ببینی برای کلمهء خدا هم یک تعریف ذهنی می‌بینی. تعریف ذهنی ای که منجر به جدایی و جنگ و ظلم می‌شود. برای یک وجدان پاک کاملاً بدیهی است که از این مفهوم بیزار باشد و به آن حساس.  خواهشی ک

نعمتِ تنهایی

زمان خواندن 3 دقیقه ***   نعمتِ تنهایی *** اگرچه آمیختن با دیگران فرحبخش است. صحبت دوستان هم دلنشین است. اما تنهایی چیز دیگریست.  تنهایی شاید شبیه مرگ باشد ولی اگر از آن فرار نکنی به غایت زیبا می‌شود.  تنهایی قرار ملاقات تو با خودت است.  یک قرار بسیار مهم.  تنهایی مهمترین زمان توست. وقتی است که با افکارت تنها می‌شوی.  ابتدا پوچ و خالی به نظر می‌رسد. گاهی هم تلخ و ترسناک. تو می‌مانی و دیوانگی های ذهن ات. حسی شبیه مرگ است. تو می‌مانی و نفس هایت. نفس هایی که می‌شماریشان.  برای ذهن حریص، تنهایی پوچ و بی خاصیت به نظر می‌رسد. انگار هیچ کسی تو را نمی‌بیند. انگار کسی به تو عشقی نمی‌دهد و تو به کسی عشقی نمیدهی.    سوت و کور. سیاه و تاریک.  اما اگر از این وادی ترسناکِ تنهایی فرار نکنی، اگر از ابتدای مسیر ترسناک تنهایی عبور کنی، اگر خودت را با این فکر و آن فکر، این آدم و آن آدم، این کار و آن کار مشغول نکنی، کم کم در تنهایی مستقر می‌شوی.   باید مراقبه کرده باشی که بتوانی تنهایی را تحمل کنی.  باید عجلهء ذهن را دیده باشی و بر روی آن صبر کرده باشی.  وقتی توانستی از طوفان های فکر و احساسات عبور