از دیگری چه میخواهی؟
از دیگری چه میخواهی؟ *** دو روز دیگر احتمالا جلسهای داشته باشم. در این جلسه احتمالا باید خواستههای خودم را از کسی بگویم. فکر کردن زیادی به آینده درست نیست ولی مرتب کردن ذهن در لحظه، کاری درست است. اولین جواب این است که من چیزی از کسی نمیخواهم. من دیگری را آنطور که هست میپذیرم. این پذیرش، نهایت عشق است. میدانم تنها چیزی که میتوانم تغییر بدهم خودم هستم. و تنها چیزی از خودم را که باید هر لحظه تغییر بدهم توجه به آگاهی خودم است. اگر دیگران اصرار کنند که نه، باید بگویی چه میخواهی جواب این است که از دیگری میخواهم مراقبه کند. چون مراقبه، آگاهی میآورد و آگاهی نجات بخش است. نجات بخش دیگری و من. اگر دیگران باز اصرار کنند که چه میخواهی جواب میدهم که میخواهم دیگری خودش را دوست داشته باشد و شاد باشد. عشق و شادی را انتخاب کند چون اول برای خودش خوب میشود و بعد عشق و شادی به من میرسد. اگر بگویند چطوری؟ جواب میدهم معلمی انتخاب کند و از دوست داشتن خودش شروع کند. اگر اصرار کنند که مشخص بگو چه میخواهی میگویم کتابهای اکهارت و سادگورو و دورههای یوگا و مدیتیشن سادگورو و دورههای سلف ل