باهم بریم جنگ تنهایی

زمان خواندن 0 دقیقه ***

نمی دونم دو تا آدم چقدر می تونن به هم نزدیک بشند
شاید به اندازه نزدیکی دو قوس
همونقدر که محمد نزدیک شد

اما وقتی ما تنها به دنیا میایم
وقتی تنها حس می کنیم
و تنها می میریم

ما تنها گریه می کنیم
تنها دستشویی می ریم
اما با هم می خندیم
شاید برتریه لذت خنده بر گریه همین با هم بودنشه

ولی با هم تلاش می کنیم که این تنهایی رو از بین ببریم
و با هم به جنگش می ریم

این نوشتن هم یکی از اون تلاشهاست

نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

هم هویت شدگی باذهن

پول و سکس

داستان تارا

مراقبه در ارگاسم!

پادکست رواق و اگزیستانسیالیسم

درد زایمان و تماس همزمان

رقابت معنوی، حمایت و معرفی حسین اورا

مهمترین روز و مهمترین کار

ذهن‌نوشته ‌ی سفر هندوستان - ٩ - هفت روز ریاضت

تخیلی برای دنیا