سفر دائمی از وابستگی ها

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 سفر دائمی از وابستگی ها

***

دوباره در فکر سفر هستم. سفر از وابستگی ها. سفر از گذشته. 

چند وقتی است که بلیط های یک طرفه میگیرم. سفر کردن تمرین خوبی است برای مردن! 

بلیط یک طرفه را بیشتر دوست دارم چون شبیه مرگ است. مرگ هم یک طرفه است. بدون بلیط برگشت! 

وقتی بلیط یکطرفه داری مزه‌ی سفر را بهتر میفهمی. مسافرت بیشتر می‌چسبد. زندگی هم با وجود مرگ بیشتر می‌چسبد! 

تناقض بزرگ اینجاست! وقتی به زندگی و وابستگی هایش نمیچسبی؛ زندگی هم بیشتر می‌چسبد! 


سفر رفتن خیلی خوب مردن را شبیه‌سازی می‌کند. 

از نظر فیزیکی وقتی جایی نمانی بهتر زندگی می‌کنی. چون خودِ زندگی نماندن است. خودِ فیزیک نماندن است. 


اگر زیادی یک جا بمانم مثل مرداب می‌شوم! تازگی را ازدست می‌دهم. به هر جایی که هستم وابسته می‌شوم! 

وقتی به سفر فکر می‌کنم زنده می‌شوم! به خصوص سفر با بلیط یکطرفه. مثل سفر مرگ!


سفر خودش خطر دارد. پس مرگ هم نزدیکتر میشود. اما کار اصلی قبل از سفر؛ دل کندن است! 

دل کندن از روابط! دل کندن از خانواده! دل کندن از فرزندان! دل کندن از راحتی! دل کندن از گذشته! دل کندن از داشته‌ها! خانه و پول و موقعیت اجتماعی!


دوباره در فکر دل کندنم. دوست دارم آرام دل بکنم. اما یکهویی دل کندن راحت‌تر است. مثل پریدن در آب! مثل مردن! 

یکهو همه چیز را از دست میدهی! تمام و کمال! 

البته از دست دادنِ آرام را هم دوست دارم! مثل زندگی! 

زندگی از دست دادن آرام داشته هاست. 

از دست دادن آرام بدن! از دست دادن زمین و هر آنچه در آن است! 

یک بار دیگر فرصت دارم مُردن را تمرین کنم. خداحافظی با چیزها! خداحافظی با آدم‌ها! خداحافظی با شهر! خداحافظی با گذشته! 

نوشتن وصیت نامه! اتمام حجت ها! حرفهای آخر! نگاه‌های آخر! و پریدن! دیوانگی! 

اصلاً فرض کنید این ها وصیتنامه هستند! تمام این نوشته ها! 

برای خانواده ام نوشتم! برای دخترم نوشتم! برای دوستانم! برای تقسیم اموال! 

تقریباً هر چیزی که میشد نوشت را نوشتم! تمام نانوشتنی ها را سعی کردم بنویسم! 





نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین