ایستگاه رادیویی عشق

زمان خواندن 1 دقیقه ***

 ایستگاه رادیویی عشق

---

یک ایستگاه رادیویی را تصور کنید. امواج اش را پخش می‌کند. طراحی شده برای همین کار. ایستگاه تا وقتی برق داشته باشد یعنی زنده باشد امواج رادیویی را پخش می‌کند. برای ایستگاه فرقی نمی‌کند که یک رادیو امواجش را بگیرد یا هزاران رادیو یا اصلا هیچ رادیویی! ایستگاه ساخته شده برای فرستادن امواج. همین که امواج را در فضا پخش می‌کند برایش کافیست. رادیو ها راهی برای ارتباط با فرستنده ندارند. اگر رادیویی باشد امواج را می‌گیرد و موسیقی آن را می‌شنود. اگر هم رادیویی نباشد باز فرستنده بدون خلل امواج را می‌فرستد. 

داستان این نوشتن ها همین است. اگر رادیویی تصادفاً روی این فرکانس باشد امواج را می‌گیرد اگر هم نه که هیچ. درست مثل آن فرستنده ای که سالهاست امواجی به فضا می‌فرستد. اگر بداند رادیویی هم فرکانس هست لذت بیشتری می‌برد اگر هم نباشد باز از خود فرآیند فرستادن امواج لذت می‌برد. هنرمند واقعی زمانی که کاری هنری تولید می‌کند همان موقع نقداً لذتش را برده! هنرمندی که به دنبال مخاطب باشد بیشتر کاسب است تا هنرمند. 

این هم فرکانس الان من در این شب بهاری در ونکوور!


نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین