کار در ویپاسانا

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 کار در ویپاسانا

***

در ویپاسانا دو جور کار هست. 

کار اول سرویس دهی یا خدمت رسانی است. یا سِوا. فارغ‌التحصیلان ویپاسانا اجازه و فرصت این را دارند که به خدمت رسانی بپردازند. این کارها شامل نظافت، مرتب کردن مرکز قبل از ورود دانشجویان و پخت و پز می‌شود. 


کار دوم که کار اصلی است کاری است که دانشجویان ویپاسانا انجام می‌دهند. جناب گوئنکا بارها از دانشجویان می‌خواهد که در مراقبه‌ی ده روزه سخت کار کنند. با ظرافت کار کنند. یا پشتکار کار کنند.  

این کار در واقع کار اصلی است. مراقبه کنندگان ویپاسانا تقریباً روزی ٨ ساعت به این کار مشغولند. کارهای دیگر شامل پذیرایی و غیره فقط توسط خدمت گزاران داوطلب انجام می‌شود. 


اما این کار دوم چیست؟ 

این کار در واقع کار اصلی ما در این دنیاست. 

کار ما آدم‌ها این نیست که کوه‌ها را جابجا کنیم. بلکه این زندگی برای کسب آگاهی و آزاد شدن از چرخه های کارمایی است. این کار اصلی ماست. 

کار اصلی ویپاسانا و کار اصلی زندگی هم همین است. 

یعنی باز کردن دانه دانه‌ی تمام گره‌هایی که ما را زندانی کرده و رسیدن به رهایی. 

رهایی از ذهن. و نهایتاً رهایی از توهمات ذهن. و حتی رهایی از بدن. 

اما چطور این کار را انجام می‌دهیم؟

با ظرافت تمام. با دقت تمام. 

تمام اتفاقات درونی خودمان را مشاهده می‌کنیم. 

این مشاهده گری کار اصلی در ویپاساناست. 

هرکسی در این زندگی خودش می‌تواند این کار را انجام بدهد. 

کارِ عظیم مشاهده گری. 

تمام احساسات و افکار و حواس بدنی را مشاهده میکنی و دانه دانه بازشان می‌کنی. 

مثلاً حس بی صبری می‌آید، کاری انجام نمی‌دهی بلکه فقط مشاهده می‌کنی! 

حس درد می‌آید

حس خواب رفتن پا

حس بی قراری

فکر دیوانگی 

فکر تنهایی

حس غم

حس شادی


همه‌ی این‌ها پشت سر هم می‌آیند و می‌روند. 

و تو مشاهده می‌کنی! 

فقط مشاهده! 

نه قضاوت نه خواستن و نه نخواستن! 

حس شادی اگر آمد دنبالش نمی‌روی!

حس غم اگر آمد از او فرار نمی‌کنی! 


این مهمترین کار است. 

کاری که بزرگترین تغییر را در تو و در جهان ایجاد می‌کند! 



***

لینکهای دیگر ویپاسانا

https://www.unwritable.net/2022/07/blog-post_10.html

نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

اولین و آخرین روز

غلبه بر حس قربانی

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین