به من اعتماد نکن!

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 به من اعتماد نکن!

***


چند روز پیش دوستی که سعادت دیدار او را نداشتم از اینکه در کاری به او اعتماد نشده بود دل آزرده شد. قبلاً چند نوشته در موضوع اعتماد داشتم! 

https://www.unwritable.net/search?q=اعتماد&m=1


اما انگار باید بیشتر از اعتماد بدانم و بنویسم!


از اینجا شروع کنم که، ای عزیز! 

به من اعتماد نکن! به کلمه هم اعتماد نکن! 

نیازی نیست به من یا به این کلمات، اعتماد کنی! 


تو خودت به منبع اعتماد متصلی! به همان منبع اتصال درونت اعتماد کن. 

به کسی اعتماد کن که تو را از نوزادی تا الان حفظ کرده. 

به ذهن اعتماد نکن! 

چه ذهن من باشد چه ذهن خودت. 


اگرچه موردِ اعتماد بودن، دلچسب است ولی واجب نیست. 


من به عمود اصلی جهان، اعتماد دارم. 

پس نیازی به اعتماد های کوچک دیگر ندارم. 

من به عدالت جهان اعتماد دارم. 

من به دقتی عظیم در جهان اعتماد دارم. 

اعتماد شما به من، موجب قدردانی است اما واجب نیست. 

اگر من به قدرتِ عادلِ جهان اعتماد داشته باشم و تو نیز به همان قدرت عادل جهان اعتماد داشته باشی، پس ما هر دو به هم اعتماد داریم. 

این اعتماد جایی فرای قرارداد های ذهنی و مناسبات اجتماعی است. 


بزرگترین استاد من کسی بود که در اولین روز به من یاد داد به درونم اعتماد کنم. 

آن استاد گفت راه از درون است. 

آن استاد گفت گفت «به من اعتماد نکن! »

در عوض به درون برو و به آن خدایی که درونت هست، اعتماد کن. 


وقتی ما هردو به یک وجود اعتماد کنیم به همدیگر هم اعتماد می‌کنیم. 

اما وقتی ما به او اعتماد نداشته باشیم همواره تنها و ترسان خواهیم بود. 


اما وقتی اعتماد من به او کم شود من قطعا موجودی تنها و ترسان خواهم بود. حتی به سایۀ خودم اعتماد نمی‌کنم. نیاز به دیگری دارم تا به من اعتماد کند. 


اعتماد، اعتبار، اطمینان و آرامش و تمام آنچه نیاز دارم درون من هست. 

یقین و بی ترسی در‌ون من هست. 


تمام کاغذهای دنیا برای تو اعتماد نخواهد خرید. 

تمام ارتش های دنیا برای تو امنیت نخواهد خرید. 


پس من به درونم اعتماد می‌کنم، تو هم به درونت اعتماد کن. 

من و تو جایی در بینهایت به هم متصل هستیم. 

من به وجود چنین خدایی اعتماد دارم! 

اما به ذهن اعتماد ندارم! 

بی اعتمادی من را ببخش! 


من حتی به ذهن خودم هم اعتماد ندارم. 

من به دنیا اعتماد ندارم. دنیایی که شاید حتی واقعی هم نباشد! 

اما به وجود منبع اعتمادی در درونم اعتماد صددرصد دارم. 

من به بودن اعتماد دارم. 

من به خدای فرای ذهن اعتماد دارم. 


اما به نفس خودم و نفس تو اعتماد ندارم. 

به توهمات جامعه اعتماد ندارم. 

به ذهن اعتماد ندارم! 

به توی ذهنی اعتماد ندارم. 


اما به وجود اصلی خودم و تو اعتماد دارم. 

وجود نانوشتنیِ من و تو! 




نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

به خدا اعتقاد داری؟

دردِ خودپرستی

روزۀ واجبِ ذهن!

رزومۀ واقعی من

فیلم معنویِ Inside out

هم هویت شدگی باذهن

براچی میری اینستاگرام؟

من هستم، پس خدا هست!

ترس از تنهایی و مرگ

نقشۀ گنج