عطشِ دیدن و دیده شدن

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 عطشِ دیدن و دیده شدن

***


نوعی عطشِ دیدن وجود دارد. شهوت دیدن. 

در مقابل، نوعی عطش دیده شدن هم وجود دارد. 

نیاز به دیدن و دیده شدن. 

نیاز به دیدن، نیازی مردانه است و نیاز به دیده شدن، نیازی زنانه. 

هر دو نیاز برای پیدا کردن هویتی است. 

پیدا کردن هویتی از دیدن و دیده شدن. 


عطشی در خودم مشاهده کردم برای دیدن. برای شنیدن. شبیه عطشی است که برای خوردن دارم. مثلاً عطشی برای دیدن یوتیوب یا اخبار یا زنان زیبا یا پورن یا اینستاگرام و غیره. عطشی برای خواندن. گوش دادن یا حتی دانستن. خوردن با چشم و گوش!


عطشی هم در خودم مشاهده کردم برای دیده شدن. اگرچه خیلی کمتر از اولی است ولی هست. عطشی برای شییرکردن نوشته‌ها. و بیشتر در زنانگی، عطشی برای زیبا تر شدن. جذاب تر شدن. سکسی تر شدن. تعریف شدن. موفق شدن. دیده شدن توسط دیگری. لایک گرفتن. تایید گرفتن. فالوئر گرفتن!


می‌دانم وقتی میخواهیم دیده شویم برای هویت پیدا کردن است. 

یعنی

 «من دیده می‌شوم پس هستم. »

اما وقتی هم می‌خواهیم ببینیم هم شاید برای هویت پیدا کردن باشد. 

یعنی

 «من می‌بینم پس هستم. »


اما نقطۀ مقابل چیست؟ 

نقطۀ مقابلِ آن بودن است. 

بودن در مراقبه. 


این تمرینِ این روزهای من است. 

حس خالی بودنی را دارم. خالی بودنی که باید با چیزی پر کنم. 

مثلاً با دیدن اینترنت! 

این حس خالی بودن و نیاز، شبیه گرسنگی است. گرسنگی ذهن. 

گرسنگی ذهن برای ورودی گرفتن. حالا این ورودی می‌تواند دیدن فیلمی باشد. یا اسکرول کردن پست ها و چت ها. یا دیدن پورن. یا حرف زدن با دوستی. یا حتی دیدن سخنرانی اکهارت!


و ذهن سیری ناپذیر است. هیچگاه سیر نمی‌شود. 


اما خوشحالم که این را می‌بینم. خود این پدیده را می‌بینم. 

من ناظر و شاهد و آگاه هستم. 

آگاه به گرسنگی ذهن. 

من آگاهی هستم. 

همین آگاهی ِ پشت ذهن!


خدا هم همینجاست! 






نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

به خدا اعتقاد داری؟

دردِ خودپرستی

روزۀ واجبِ ذهن!

رزومۀ واقعی من

فیلم معنویِ Inside out

هم هویت شدگی باذهن

براچی میری اینستاگرام؟

من هستم، پس خدا هست!

ترس از تنهایی و مرگ

نقشۀ گنج