خدای بی رحم!

زمان خواندن 3 دقیقه ***

 خدای بی رحم!

***


در زیر نوشتۀ «به خدا اعتقاد داری؟» این جواب را گرفتم.

https://www.unwritable.net/2024/11/blog-post_40.html


«‏ناشناس گفت…

درود. نه. به چیزی که انقدر بی‌خرده، یا انقدر ناتوانه، یا انقدر بی‌تفاوت و بدون همدردی یا بی‌رحمه، که ایجادگر یا نظاره‌گر منفعل این همه نابسامانی، رنج، زجر و شکنجه‌ی موجوداته، اون هم بسیاری موجودات از همه جا بی‌خبر و بی‌گناه، و اگه هم چیزی باشه یک ماشین اولیه‌ی بی‌خاصیت یا تصادفی و بگیر نگیره، باور ندارم. دیدن دنیای بی‌سامان بی‌صاحب یا بی‌مدیر خیلی بهتر از دیدن آشوب‌کده‌ای در حضور یک مدیر بی‌سواد یا ستمگره.»


جواب دادم

«اگر خواستید یه صحبتی بکنیم. جواب از نوشته گذشته! 🤗🤗🤗»


حالا این دوست ناشناس ما اگر زنگ بزند یا نه می بینیم. اما من دلم طاقت نیاورد. باید حتما کاری بکنم. کار من هم که میدانید چیست! نوشتن از نانوشتنی!


من هم حدود بیست و یک سال آتئیست بودم. من هم نسبت به ظلم در جهان منتقد بودم. من هم بی عدالتی ها آزارم میداد. به طور خلاصه، من هم حس قربانی داشتم!


گذشت و گذشت و گذشت. 

ده روز به مراقبه نشستم. 

به برکت بودا و گوئنکا و شیده و هزاران معلم دیگر حالا که می نویسم نه آتئیستم، نه منتقدم،‌ نه اعتراضی دارم، نه فکر میکنم دنیا جای تصادفی ای است. 


حالا احساس میکنم باید جواب این انسان ناشناس را بدهم. اگر شد حضوری. نشد تلفنی. نشد مینویسم. میلیون ها انسان، الان مثلا این دوست ناشناس ما هستند. 

خسته و ناامید. 


دوست ناشناس من!


تو در نوشته ات خدایی تصور کردی که 

با خرد است. توانا است. همدرد و رحیم است. نظاره گر فعال است. باسواد است. ستمگر نیست. ظالم نیست. عادل است. خلاصه مهربان است. دادگر است.


چرا این را میگویم. چون تو متضاد اینها را دیده ای. 


تو در ذهنت انتظار چنین خدایی داری. و در بیرون پیدایش نمیکنی! 


اما این خدایی که اینجا نوشتم، درون تو هست! 


تو در درونت خدایی داری با خرد و توانا و رحیم و فعال و با هوش و عادل و مهربان. 


حد اقل در تصوراتت این خدا را داری!

درست است؟

پس چنین خدایی وجود دارد. حالا صرفا در درون ذهن تو. بیا فعلا کاری به بیرون نداشته باشیم. 


اگر مراقبه کنی که قطعا پیدایش میکنی. 

حتی اگر مراقبه نکنی باز هم من ثابت کردم که چنین خدایی در ذهن تو هست. تو در ذهنت این خدا را ساختی. 


خدای عادل و مهربان را فراموش کن. برو به درون خودت. 

آنجا دانه ای هست که اگر آبیاری بشود میشود درختی. این درخت، همان خدای عادل مهربان است. 


جای خوبی هستی. 

دنیا را نپذیر. ظلم را نپذیر. بی نظمی را نپذیر. 

بازگرد به ذهن خودت. 


اگر فقط مدتی مراقبه کنی نیازی به خواندن این کلمات نداری. 

خودت پیدایش میکنی. 


فقط تا قبل از اینکه پیدایش کنی حتما با خودت صادق باش. هر روز خودت را به این خدای ذهنی نزدیک تر کن. 

هر روز با خرد تر باش.

هر روز با تفاوت تر باش. 

هر روز بیشتر همدردی کن. 

هر روز بیشتر رحم کن. 

هر روز بیشتر فعال باش. 

هر روز کمتر رنج بکش!

هر روز مسولیت بیشتری قبول کن. 

هر روز باسواد تر شو.

هر روز کمتر ستم کن.


خدا نزدیک است. 

خیلی نزدیک.

نیازی به نوشتن های من ندارد. 

نیازی به اشک های من ندارد. 


فقط در سکوت است که پیدایش میشود. 

پس من هم ساکت میشوم.

نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

به خدا اعتقاد داری؟

دردِ خودپرستی

روزۀ واجبِ ذهن!

رزومۀ واقعی من

فیلم معنویِ Inside out

هم هویت شدگی باذهن

براچی میری اینستاگرام؟

من هستم، پس خدا هست!

ترس از تنهایی و مرگ

نقشۀ گنج