جرقۀ خشم و شهوت

جرقۀ خشم و شهوت

***


امروز در حال گوش دادن به صدای سخن عشق بودم که جرقه ای آمد. گوینده گفت هر چیزی که از میخواهیم در واقع شهوت است و هر چیزی که از خودمان نمیخواهیم و در واقع از خودمان دور میکنیم در واقع خشم است. 

دوگانه ای به نام خشم و شهوت.

جرقه آنجایی بود که دقیقا عین همین دوگانه در ویپاسانا هست. ده روز تمرین میکنیم که بین این دوگانه بمانیم. در مراقبه ی ویپاسانا دو مفهموم وجود دارد. Craving و Aversion. یعنی چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نمیخواهیم. 

یعنی چیزهایی که تمایل داریم به سمتش برویم و چیزهایی که تمایل داریم از آنها فرار کنیم. 

در لغت شناسی اقتصادی هم همین دوگانه وجود دارد. آنجا تحت عنوان Fear و Greed که میشود ترس و آز. ترس چیزی است که از آن فرار میکنیم و آز چیزی که به سمت آن میرویم.

و تقریبا این دو پایه ی علم اقتصاد و تجارت است. 


اولین بار است که ارتباطی بین آموزه های سعدی در عرفان اسلامی و بودا پیدا میکنم.

بودا دقیقا میگفت از خشم و شهوت رها شوید تا از رنج رها شوید. 

سعدی هم دقیقا گفت از خشم و شهوت به درآی تا پرواز کنی.


وجه مشترک تمام ادیان را اگر پیدا کنی حتما بسیار به حقیقت نزدیک است. 

یعنی اگر وجه مشترک عرفان یهودی و مسیحی و اسلامی وهندی و بودایی و چینی را پیدا کنی بسیار مهم است.


امروز یک جرقه باعث شد بفهمم درس بودا دقیقا درس عرفان اسلامی است. یعنی تمرین دوری از خواهش های نفسانی،‌ چه خواهش مثبت و چه خواهش منفی!

و اگر به ویپاسانا بروی متوجه میشوی که در هر لحظه چقدر از این خواهش های نفسانی هست. 

خواهش هایی که با سرعت برق در ضمیر درونی تو ایجاد میشوند و بعد به سرعت محو میشوند.


بهتر است اینجا سخن کوتاه کنم تا از زبان سعدی بزرگ بشنویم.


تن آدمی شریف است به جان آدمیت


نه همین لباس زیباست نشان آدمیت


اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی


چه میان نقش دیوار و میان آدمیت


خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت


حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت


به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد


که همین سخن بگوید به زبان آدمیت


مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی


که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت


اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد


همه عمر زنده باشی به روان آدمیت


رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند


بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت


طیران مرغ دیدی، تو ز پایبند شهوت


به در آی تا ببینی طیران آدمیت


نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم


هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت



نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

به خدا اعتقاد داری؟

دردِ خودپرستی

روزۀ واجبِ ذهن!

رزومۀ واقعی من

فیلم معنویِ Inside out

هم هویت شدگی باذهن

براچی میری اینستاگرام؟

من هستم، پس خدا هست!

ترس از تنهایی و مرگ

نقشۀ گنج