اندازه‌ی مراقبه

زمان خواندن 2 دقیقه ***

 اندازه‌ی مراقبه

---

بعداز ویپاسانا تصمیم داشتم هرروز مراقبه کنم! این یک تصمیم شخصی و خصوصی بود! البته تا این لحظه!

دوستی دارم که به همدیگر در انجام تعهدات و تصمیمات شخصی کمک می‌کنیم. قرار شد میزان مراقبه ی روزانه ام را به او گزارش بدهم! 

تا اینجای کار خیلی ساده به نظر می‌رسد. یک اپ تایمر دارم. موقع نشستن برای مراقبه استارت را میزنم و در پایان استاپ. جمع زمان های روز را در روز بعد گزارش می‌کنم! 

چندین ماه به همین ترتیب گذشت! به طور متوسط حدود نیم ساعت شد. به هدف نهایی که دو ساعت بود نرسیدم اما چیزهای دیگری دستگیرم شد. 

بعد از مدتی این سوال‌ها پیش اومد. اصلاً تعریف مراقبه چیست؟ آیا حتما باید نشسته باشد؟ یا مثلا می‌توانم خوابیده مراقبه کنم و ساعت بزنم! به هرحال اصل بر صداقت بود و نمی‌خواهم گزارش خلاف واقع به دوستم و خودم بدهم! سوال ظریف تر بعدی این بود که اصلاً مراقبه کاری انجام دادن است یا کاری انجام ندادن! کاری انجام ندادن تعریف دقیقتری می‌دهد! حتی وقتی نشسته‌ای ولی داری تخیل یا فکر می‌کنی طبق تعریف مراقبه نمیکنی! مراقبه یعنی فکر نکردن! 

اگر این تعریف را بپذیریم باید تا فکر می‌آید تایمر رو استاپ کنم! و دوباره وقتی فکر رفت تایمر رو بزنم! خود این کار نوعی فکر کردن و نقض مراقبه است! پس کلا غیرممکن است. 

خلاصه بعد از چندین ماه کلنجار رفتن با این مشکلات امروز این را با شما جهان اولی ها درمیان گذاشتم. مشکلات جهان اولی ها. 

راستش را بخواهید مراقبه از آن چیزهای نانوشتنی است. مراقبه یعنی آگاهی! آگاهی ای فراتر از ذهن! پس نه با ذهن می‌شود اندازه‌اش گرفت! نه ذهن می‌تواند آن را بفهمد! چه برسد به اینکه در موردش بنویسید! 

فعلاً برای رتق و فتق امور همان چهارزانو نشستن را اندازه‌گیری می‌کنم! ولی یادم هست که همیشه می‌شود آگاه بود! در تئوری می‌شود بیست و‌چهار ساعت را مراقبه کرد! حتی موقع غذا خوردن! شاید یک تعریف ساده این است زمانی که فکر نمی‌کنی داری مراقبه می‌کنی! هر وقت توجه و آگاهی ات معطوف فکرکردن نیست داری مراقبه می‌کنی! البته تعریف خیلی ساده سازی شده‌ایست! راستش واقعاً غیر قابل تعریف و درک توسط ذهن است. واقعاً نانوشتنی. 

در ابعاد دیگر مراقبه اتصال به آگاهی کل جهان است. اتصال به خدا نامی! شاید بتوان گفت زندگی کردن واقعی! شاید عبور از دیوانگی های ذهن و احساسات! شاید نماز خواندن! و شاید به قول مادرم مناجات! 

یک تعریف بهتر سکوت است! 

یعنی اتفاقی که تنها بعد از نوشتن و خواندن من و تو می‌افتد! 

از اینجا به بعد !

...


نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

اگر خواستید بگو بیام

جنگ و یوگا، انفجار ناآگاهیِ سایبری

عشق کجاست؟

تعهد به آگاهی

اول حال خودت را خوب کن!

اهل کدام قبیله‌ای؟

دوراهیِ زندگی

حرفهای خصوصی

از دیگری چه می‌خواهی؟

منِ خوب و دیگریِ بد