خانواده‌ی معنوی

زمان خواندن 1 دقیقه ***

 خانواده‌ی معنوی

***

دوستی می‌گفت باید خانواد‌ه‌ی معنوی ات را پیدا کنی. البته راستش را بخواهید کل آدمها خانواده‌ی معنوی هستند. اما به هرحال دوری و نزدیکی هست. مثلاً همانطور که در بُعد بدن؛ ژن ها می‌توانند به هم دور یا نزدیک باشند در بُعد های دیگر هم شاید نوعی دوری و نزدیکی احساس بشود! حداقل در اوایل مسیر! آن بالاترها نه آنجا همه یکی می‌شوند و دور و نزدیکی در کار نیست. اما در مسیر زندگی همانطور که جسم ها گاهی دور هستند و گاهی نزدیک شاید همین اتفاق برای روح ها هم بیفتد!


مثلا روح هایی که خودشان را انکار می‌کنند و عصبانی‌اند و مثلا می‌گویند فلان قسمت جنسی جسمم در روحت! با این روح ها یک فاصله‌ای داری!

و در مقابل مثلا روح هایی که بدون حرف زدن با آنها در ارتباط هستی! شبیه توهم است ولی تجربه می‌شود. می‌توانی ارتعاشات روح هایی که کمی با تو نزدیک هستند را بدون دخالت زمان یا مکان حس کنی. 


در مورد خانواده‌های نسبی بیشتر نوعی شباهت جسمی و ژنتیکی است. شاید هم نوعی اشتراک کارمایی! یعنی هر دو روح کارماهایی شبیه هم دارند. لزوماً شاید نزدیکی روحانی و معنوی در کار نباشد!

در مورد خانواده‌های سببی هم که یک نزدیکی و کشش جنسی یا اجتماعی شاید باعث این نزدیکی بشود. شاید هم کارماهایی دخالت داشته باشند! که من بی خبرم!


خلاصه اینکه به شدت به دنبال خانواده‌ی معنوی خودم می‌گردم. خواهر و برادر معنوی! همسر معنوی! پدر و مادر معنوی! فامیل معنوی! و حتی فرزندان معنوی!

این یک فراخوان است!




نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

آرزوت چیه الان؟

آزادیِ خریدنی

دیوانگیِ ذاتی

نعمتِ تنهایی

منفی بافی

غلبه بر حس قربانی

اولین و آخرین روز

خدایا شُکر

کار نکردن!

باده ای رنگین