فرمولِ حالِ بد
فرمولِ ناراحتی
***
تمام نارضایتی ها و ناراحتی ها یک فرمول کلی دارد. این فرمول معمولاً همیشه درست است.
تمام نارضایتی ها، نوعی نپذیرفتن لحظه را در خود دارد.
تمام زمانهایی که احساساتی شبیه غم یا ناامیدی یا چیزهایی شبیه آن را تجربه میکنیم معمولاً یک داستان ذهنی را برای خودمان تکرار میکنیم.
باور کردن این داستانهای ذهنی مساوی است با ناراحتی. این ناراحتی ناشی از نپذیرفتن لحظه است. ناشی از باور ذهن و احساسات!
مشاهده گر، هیچ حسی ندارد. نه غم نه شادی نه قضاوت. مشاهده گر پذیراست و آگاه.
مشاهده گرِ پذیرا و آگاه همواره امن است. ترسی ندارد. ناراحتی ای ندارد.
این مشاهده گر، طبیعت دائما تغییر کننده را خوب میشناسد.
او سناریوهای ذهن را فقط مشاهده میکند.
مثل تماشاگری که میداند این فقط یک فیلم است که روی پردهی ذهن افتاده. پس با داستان های فیلم بالا و پایین نمیرود.
مشاهدهی این احساسات و افکار همان مراقبه است.
یعنی بهترین و تنها کار مفید در زندگی.
مثلاً افکاری داشتم مبنی بر بیهوده بودن این نوشتهها.
افکاری داشتم مبنی بر بی معنی بودن زندگی در این برهه.
افکاری داشتم مبنی بر منفی بودن آینده.
افکاری منفی در مورد دیگران.
افکاری منفی در مورد کمردرد.
تمام اینها حاوی نپذیرفتن لحظه است.
گاهی این افکار انتظاراتی است برای آینده.
این افکار معمولاً حاوی عدم شکرگزاری است.
معمولاً حاوی نوعی حس بی عدالتی است.
معمولاً حاوی شکایت است.
شکایت از دنیا، دیگران و خدا!
وقتی چنین افکار و احساساتی پیدا میشود، فرار به اینترنت یا به غذا یا به سکس یا به رابطه اشتباه ترین کار است.
باید تمرین کنی بلافاصله بفهمی شان.
بلافاصله به مشاهده گری بپردازی.
نظرات