طبقات اجتماعى ايران (نوشتههای قدیمی و پراکنده)
طبقات اجتماعى ايران
طبقات اجتماعی در ایران همیشه یک سوال برای من بوده و در تاریخ پر فراز و نشیب ایران تغییر و تحولات فراوانی در این طبقات به وجود آمده ولی در حال حاضر نظریه اولیه من در این مورد منجر به شناسایی ۴ طبقه اجتماعی شده :
۱- طبقه رئسای قبایل و دربار (تخمین جمعیتی زیر ۵ درصد)
این طبقه خان ها و رییس ها از دوران ایل های افشاریه وزنده و قاجاریه بودند و بعضی هاشون در نزاعها یا روابط با قدرتهای خارجی به قدرت می رسیدند و میشدند دربار. پهلوی ها آخرین عضو همون طبقه و مدرن ترین اونها بودند. سلطنت طلبها هنوز بازماندگان آن دوران هستند که امروزه گروه اندکی رو تشکیل میدهند.
۲- طبقه مذهبیون روستایی و عشایر و مبلغین مذهبی (با تخمین جمعیتی حدود ۵۰ درصد)
این طبقه از قدیم سنتی بودند و تا کنون هم هستند. این طبقه کلا در کنترل مبلغین مذهبی بودند و گردهم آیی ها و حتی حرکات اجتماعی و اقتصاد اونها در کنترل نماینده های مذهبی بوده و هنوز هم هست و هنوز هم بزرگترین توده اجتماعی ایران رو تشکیل میدهند. همین مبلغین مذهبی یا علما بعد از انقلاب حکومت رو به دست گرفتند. این طبقه در داخل خود به شیعه و سنی و … و کشاورز و دامدار و ... تقسیم بندی میشود.
۳- طبقه شهرنشین های اولیه (با تخمین جمعیتی حدود زیر ۴۰ درصد)
بعد از موج تجدد وگسترش شهرهای بزرگ که در دوره پهلوی به وجود اومد طی چند سری عده ای از همان طبقه مذهبی به شهرها مهاجرت کردند و بسته به زمان مهاجرت تبدیل به مهاجرین شهر نشین دهه های ۲۰ ۳۰ ۴۰ و ۵۰ و ... شدند . آنها بسته به رشد مناطق شهری در مناطق مختلف شهری در ایران ساکن شدند و بعضا به رشد اقتصادی و تحصیلی رسیدند. این طبقه که میشه از اون به عنوان طبقه متوسط جامعه ایران یاد کرد بسته به میزان ثروت در داخل خود طبقه بندی میشوند. طبقه اصناف و بازار به زعم من در این گروه قرار میگیرند ولی بعضی مهاجرین به سبب درصد بالای مذهبی بودن هنوز در همان طبقه مذهبیون روستایی قرار میگیرند که در شهر زندگی می کنند مثلا گروهی که به جای مالیات هنوز خمس می پردازند. البته مرز مشخصی بین این گروه و مذهبیون به طور خاص وجود ندارد. مذهبیون معتدل یا مذهبیون متجدد شهرنشین توضیح خوبی برای این طبقه است.
۴- طبقه تحصیل کرده ها و روشنفکر ها (با تخمین جمعیتی حدود ۱۰ درصد)
پس از گسترش روابط با اروپا عده ای از ایرانیها در اروپا و امریکای شمالی تحصیل کردند و طبقه تحصیل کرده های ایران رو تشکیل دادند در زمانهایی با گسترش تکنوکراسی به مقامات بالایی در حکومت رسیدند عده ای با تاسیس مراکز تحصیلی و علمی مثل دارالفنون و دانشگاههای مدرن به رشد طبقه شهرنشین کمک کردند ولی اکثر تحصیلکرده ها در تاریخ معاصر با القابی مثل غربزده و … به حاشیه رانده شدند و یا مهاجرت کردند. قدرت گرفتن طبقه مذهبی و روستایی در ایران نیز به هرچه منزوی شدن ومهاجرت گسترده این گروه منجر گردید.
<جريان روشنفكري در ايران عمدتاً متأثر از پيشرفتهاي دنياي غرب بوده است روشنفكران غالباً به ميزاني كه به غرب روي كرده بودند از مذهب روي گردانده بودند و به قولي آنها تحت تأثير مشروطهخواهي، ناسيو ناليسم و سكولاريسم؛ گذشته را رد ميكردند و حال را زير سؤال ميبردند و در جستجوي نگرش نويني نسبت به آينده بودند. (آبراهاميان، 1379 :103) نوشته ی مریم ابراهیم از سایت http://www.iichs.org/index.asp?id=625&doc_cat=1 >
نتیجه گیری که میتوان کرد این است که بیشترین انتقال جمعیت از طبقه مذهبی - سنتی به طبقه مهاجرین شهر نشین در سالهای اخیر در ایران اتفاق افتاده و به نظر میرسد که آینده سیاسی ایران بیشتر در مواجهه ی بین طبقه سنتی - مذهبی و معتدل شهری تعیین خواهد شد. با توجه به قدرت سیاسی مبلغین مذهبی سنتی در ایران امروز به نظر می رسد تاثیر تحصیل کردگان و روشنفکران در لایه های حکومتی در دهه های آینده امری دور از انتظار خواهد بود.
************
معیارها ی تعیین طبقات اجتماعی
١- تحصیلات (سفرهای خارجی)
٢- پول
٣- محل زندگی
نظرات