واحد پول

 واحد پول

***

خواستم با کسی معامله کنم! می‌خواستم لذتی بگیرم و لذتی بدهم! دیدم نمی‌شود! 

آخر او پولی ندارد! وقتی کسی پولی ندارد چطور می‌توانی با او معامله کنی؟

واحد پول دنیای بیرون دلار است! یک اعتبار کاغذی امضا شده. در ازای آن می‌توانی غذا و سرپناه بخری و دیگران را به کاری وادار کنی! 

با پول دلاری می‌توانی چیزهایی در بیرون خودت را تغییر دهی. می‌توانی در زمین تغییراتی به وجود بیاوری. می‌توانی زمین را تخریب کنی یا بسازی. 


یک دنیای دیگر هم هست! دنیای درون! 

آنجا واحد پول؛ دیگر دلار نیست. آنجا واحد پول دیگری دارد! 

واحد پول در دنیای درون؛ لذت است، شادی است.  

سرور است! 

واحد پول در دنیای درون عشق است!

خداست!

نور است!

آگاهی است! 

واحد پولِ آنجا نانوشتنی است! 

آنجا بهشت است!

برای خرید لذت باید لذت بدهی!

اگر شادی و سرور داشتی ثروتمندی!

اگر نداشتی نمی‌توانی آنها را از کسی بخری!

آنجا هر کسی پول ندارد! 

پولدارهای آنجا عیسی و مولانا و حافظند!

پولدارهای آنجا سادگورو و اکهارت هستند! 

لذت زیادی در اختیار دارند! 

آنجا سُرور خرج می‌کنی و سرور به دست می‌آوری!

تنها با ثروتمندان معامله کن!

آنجا هرچقدر شادی میدهی بیشتر می‌گیری! 

محدودیتی در لذت نیست!

شادی و سرور فراوان است!


نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

صدای سخن عشق

جاعنوانی

میراثِ من!

معنیِ زندگی

خواستن و استغنا

برای تارا، همه‌ی آدم‌ها و خودم!

چسبیدن به دنیا

مهمترین کار ۳

مراقبهء نوشتن ۱۶ اردیبهشت

فرمولِ حالِ بد